ميزان خسارات و تلفات
در اين نبرد، چهارده نفر از مسلمانان و هفتاد نفر از قريش كشته شدند، و هفتاد نفر اسير گشتند; كه از سران آنها: نضر بن حارث، عقبة ابن ابى معيط، ابو غره، سهيل بن عمرو، عباس و ابوالعاص بود.[(1)1 ـ والذى نفس محمد بيده، لا يقاتلهم اليوم رجل فيقتل صابرا محتسبا مقبلا غير مدبر الا ادخله الله الجنة.
2 ـ شاهت الوجوه ـ «سيره ابن هشام»، 1/628.
[(3)3 ـ «سيره ابن هشام»، ج 2/706 ـ 708; «مغازى واقدى »، ج 1/138 ـ 173.
]
شهدى بدر، در گوشه رزمگاه به خاك سپرده شدند. اكنون نيز قبور آنها باقى است.سپس پيامبر دستور داد، كشتههى قريش را جمعآورى كنند، و در ميان چاهى بريزند.
[(1)1 ـ از ص57 تا اينجا از كتاب فرازهايى از تاريخ پيامبر اسلام، آية الله جعفر سبحانى ، نشر مشعر گرفته شده است.
]
بركات شب قدر
«خداوند ان شاء الله شماها را توفيق دهد كه با سلامت و سعادت، وارد به ضيافت الله بشويد و از اين مائدههى آسمانى كه قرآن وعده داده مستفيض بشويد و با يك روح سالمى ، وارد بشويم و «ليلة القدر» را دريابيم.»امام خمينى (قدس سره)
در گذر روزها و هفتهها و ماهها و سالها، گاهى لحظههايى سرنوشتساز مى گذرد كه انسان را، جامعه را، و گاهى تاريخى را عوض مى كند.
لحظههايى جدا از لحظههى ديگر.
با آب و رنگى خدايى ، با ويژگيهايى استثنايى ... سرشار از آگاهى و اقبال و توجّه و حضور و انتخاب، و ارزش شناسى و ارزش آفرينى و خودسازى .
رمضان، ماه توجّه به خويشتن و پرداختن به خداست.
در اين ماه، بايد رنگ و بوى خدايى بگيرى .
از ميان ماهها، ماه رمضان، و از شبها، «شب قدر»، اهمّيت خاصّى ى دارد. اين شب را بايد زنده نگهدارى ، احيا كنى ، از شام تا بام، بيگانه با خواب باشى و ناآشنا با غفلت.
با ياد خدا و «ذكر» و «دعا» و مناجات، به صبح آورى ، وضعيّت خود را تحليل كنى ، كه كيستى ؟ چيستى ؟ در كجايى ؟ چه مى كنى ؟ كجا مى روى ؟ هستى ولى «چگونه»؟
اگر در شب قدر، سرنوشتها تعيين مى شود، خودت نيز در اين تعيين سرنوشت، سهيم و شريكى ، بسته به اين است كه «امشب» چه بخواهى و چگونه بودنى را «انتخاب» كنى و كدام «قدر» و ارزش را برى خود «مقدّر» نمايى .
وقتى كه تو در چنگ غفلت و بى خبرى و نسيان و خود فراموشى و خدافراموشى اسيرى ، و نمى خواهى وضعيّت خود را در رابطه با خالق و معاد و حساب و كتاب، روشن كنى ، چگونه مى توانى اميدوار رحمت، در اين شب، سلام و تحيّات و بركات الهى را بر تو نازل كند؟..
فيض حق، امشب به در خانهات مى آيد، بايد تو بيدار شوى كه در به رويش بگشايى . لحظهى غفلت سبب مى شود محروم شوى .
شب قدر، از هزار ماه، بهتر است، و تنها همين يك شب هم، شب قدر است.
به قول سعدى :
«شبها اگر همه قدر بودى ، شب قدر، بى قدر بودى »
[(1)1 ـ گلستان، باب هشتم.
]
برقى مى جهد و زاويههى تاريك، روشن مى شود، بايد چشمانت گشوده باشد تا قبل از تاريكى مجدّد، «ديدنى »ها را ببينى .
سروشى به گوش مى رسد، گوشت بايد باز باشد تا شنيدنها را بشنوى ، دريچه قلب را بايد به روى آن اشراقات بگشايى و زير آبشار فيض الهى ، تطهير جان كنى .
شب قدر، شب انتخاب و تصميم و خود يابى و خودسازى است. در اين شبها، بايد «حرّيت» خويش را بازيابى . از چنگ هوس و عادت و گناه، رها شوى و به «عبوديّت» خدا برسى .
سخن از ماندن و رفتن نيست. سخن از «چگونه بودن» است.
تو بايد با توجّه و حضور و آگاهى شب «قدر»ت، خمير هستى ات را با دو دست «انتخاب» خويش، نقش ساز و شكل پرداز باشى ، به بودن خود بايد هويّت ببخشى .
در شب قدر، بايد قدر خود را بشناسى .
«در شب قدر، كه از چشمه نور
«آيههايى روشن،
«جلوههايى جانسوز،
«تا سحرگاه، فرو مى بارد،
«وى اگر از وزش نفحه خير
«و ... از اين ريزش فيض
«بهرههايى نبرى ،
«ورنه، افسانه سرد است و سراب،
«آن همه شور دل و ناله و فريادگرى !..
«مى رسد لحظه ديدار.. ولى
«حيف اگر در «شب قدر»،
«قدرِ» خود، نشناسى ، ديده و اين همه خشك،
«نفس و اين همه سرد؟!
«تو و اين سنگدلى ؟
«من و اين بى دردى ؟!..
«كاروان رفته و ما، مانده ز «راه»
«گرد اين قافله را مى بينيم،
«وادى ايمن» و منزلگه دوست،
«گرچه دور است ... ولى
«اين قدَر هست كه بانگ جرسى مى آيد».
شبى چنين عظيم و گرانقدر و سرنوشت ساز، كه همه ساله در هر ماه رمضان تكرار مى شود، شبى كه قرآن نيز در چنين شبى نازل شده است، يكى از سه شب 19 و 21 و 23 رمضان است.
پيشوايان، معيّن نكردهاند، تا اينكه برى دريافتن بركات آن، بيشتر رو به جانب خداوند آورى ، همچنانكه خود اين شب، گرامى تر از ديگر شبهاست، عمل تو نيز در اين شب، پاداشى مضاعف و ارزشى چند برابر دارد، و پيشوايان و ائمّه اهل بيت(عليهم السلام) تأكيد فراوان در دعا و احيى اين شب نمودهاند.
اگر غفلت كنى ، بعد حسرت و اندوه خواهى خورد.
خواجه عبدالله انصارى در مورد شب قدر مى گويد:
«امشب، شب نوازش بندگان است، هنگام پذيرفتن توبه