1. سر آغاز2. نظر اعتبار بر صورت عالم گشودن و راه سخن به گام عرفان طى نمودن در سر اين معنى كه درون از پرده ى موجودات واجب...3. دست نياز به درگاه بي نياز گشودن و از حضرت بارى التماس رستگارى نمودن4. مثقب خامه را بر گوهر نهادن و رشته هاى گوهر معنى را ترتيب دادن در ايثار تاجدارى كه گوهر ذاتش باعث درياى آفر...5. طلوع كردن اختر معانى از افق سپهر نكته دانى در تعريف شبى كه اخترش طعنه بر نور بدر مي زد و صحبتش طعنه بر شام قدر6. رو به ميدان معانى كردن و تيغ دو زبان برآوردن در مدح شهسوارى كه از دو انگشت نوك تيغ دو سر ديده ى شرك را كور ن...7. در منشاء انشاء اين نامه غريب المعانى و باعث تصنيف اين نسخه ى نادر بيانى8. پايه ى سرير معانى بر عرش نهادن و گام فكر در عرصه ى سپهر گشادن در مدح شهسوارى كه فضاى هستى گويى از اقليم اوست9. حكايت ناقل اين مقاله و شكايت قايل اين رساله در بي وفايى ياران ريايى و دلايل بر فضيلت گوشه ى تنهايى10. شير حكمت از پستان خامه گشادن و طفل فسانه را در مهد خيال پرورش دادن در آغاز حكايت عشقبازى و ابتداء روايت نكت...11. لوح معنى در دامن حكايت نهادن و زبان به درس نكته گشادن در تعريف مكتبى كه لعبت خانه ى چين از او نشانه ايست و ...12. بيان خوابى و اظهار اضطرابى كه ناظر را از راز پنهان از بي صبرى خبر داده و داغ ناصبوريش بر جگر نهاده و حكايت ...13. بي تابى ناظر از شعله ى جدايى و اضطراب نمودن از داغ بينوايى و خويشتن را بر مشق جنون داشتن و شرح درون خويش ب...14. رفتن معلم به در خانه ى دستور و بيان كردن عشق ناظر نسبت به منظور و مقدمه ى درد فراق و آغاز حكايت اشتياق15. بيان ظلمت شب دورى و اظهار محنت مهجورى و شرح حال ناظر دور از وصال منظور و صورت احوال او در پايدارى16. ناقه ى خيال در وادى سخن راندن و لعبت نظم را در هودج انديشه نشاندن در رفتن ناظر از اقليم وصال و خيمه زدن در س...17. ياد نمودن ناظر از بزم آشنايى و ناله كردن از اندوه جدايى و شكايت بخت نامساعد بر زبان آوردن و حكايت طالع نامن...18. در تعريف محيطى كه موجش با قوس قزح برابرى مي كرد و كشتيش به زورق آفتاب سر در نمي آورد19. خبر يافتن منظور از رفتن ناظر و برون آمدن از شهر آشفته خاطر و به كاروان مقصود رسيدن و از نامه ى ناظر شادمان ...20. رفتن آن شهسوار شهب تازيانه و شاهباز فلك آشيانه به جست و جوى آن آهوى سر در بيابان محنت نهاده و آن طاير دور از ...21. رسيدن آن گل نودميده ى چمن رعنايى و سرو تازه رسيده ى گلشن زيبايى به مرغزارى كه پنجه ى چنارش شاخ بيداد شكس...22. رسيدن رسولان قيصر به زمين بوس شاه مصر كشور و حرف نااميدى شنيدن و پا از سر بزم خسروى كشيدن و مقدمه ى جدال و آ...23. نامه جنون ناظر در كشتى و به طوق ديوانگى گردن نهادن24. خواب ديدن منظور را و زنجير پاره ساختن وصيت جنون در بيان مصر انداختن25. رسيدن ناظر به كوهى كه سنگ و شيشه ى سپهر را شكستى و پلنگش در كمينگاه گردون نشستى26. گرمى شعله ى آفتاب در عالم فتادن و مرغ آبى از غايت گرما منقار از هم گشادن و رفتن شاهزاده از مصر به سبزه زار...27. رفتن شاهزاده منظور به شكار و باز را بر كبك انداختن و شام فراق ناظر را به صبح وصال مبدل ساختن28. آمدن ناظر و منظور به لشگرگاه اقبال و آگاهى شاه جهان پناه از صورت احوال و استقبال ايشان كردن و شرايط اعزاز ...29. عروس خيال از حجله ى انديشه برون آوردن و او را در نظر ناظران جلوه دادن در تعريف بزمگاه سرور و صفت دامادى منظور30. نشستن شاهزاده بر تخت شهريارى و بلند آوازه گشتن در خطبه ى كامكارى و در اختصار قصه كوشيدن و لباس تمامى بر شا...31. دايره ى پرگار سخن را از پرگار خانه ى دو زبان ساختن و در ميدانگاه خاتمه ى بيان علم فراغت افراختن و خاتمه س...