در منشاء انشاء اين نامه غريب المعانى و باعث تصنيف اين نسخه ى نادر بيانى - ناظر و منظور نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ناظر و منظور - نسخه متنی

وحشی بافقی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در منشاء انشاء اين نامه غريب المعانى و باعث تصنيف اين نسخه ى نادر بيانى





  • شبى سامان ده سد ماتم وغم
    به رنگ چشم آهو مهره گل
    ز بس تاريكى شب نور انجم
    تو گفتى از فلك انجم نمي تافت
    بلائى خويش را شب نام كرده
    چو بخت من جهانى رفته در خواب
    چراغم را نشانده صرصر آه
    چو پروانه دلم را اضطرابى
    سر افسانه ى غم باز كردم
    كه از بخت بدم خاك است بستر
    نه سامانى كه بينم شاد خود را
    نه سر پيداست نه سامان چه سازم
    چنين يارب كسى حيران نيفتد
    چو خواهم خويش را از تيرگى دور
    چو خواهم باكسى همدم نشينم
    چو محنت افكند بر خاك راهم
    همين جغد است در ويرانه ى من
    ز من ننگ است هر كس را كه بينم
    به خويشم بود زينسان گفتگويى كه اى مرغ رياض نكته دانى
    كه اى مرغ رياض نكته دانى



  • غم افزا چون سواد خط ماتم
    فلك بر صورت بال عنادل
    به سوى عالم گل كرده ره گم
    به زحمت خواب راه ديده مي يافت
    ز روز من سياهى وام كرده
    من از افسانه ى اندوه بي تاب
    من و جان كندن شمع سحرگاه
    چو شمعم در رگ جان پيچ و تابى
    به روز خود شكايت ساز كردم
    چه بخت است اينكه خاكش باد بر سر
    ز بند غم كنم آزاد خود را
    چنين افتاده ام حيران چه سازم
    بدينسان بى سر و سامان نيفتد
    ز برق آه خشم خانه را نور
    به خود جز سايه همزانو نبينم
    نگردد كس بسر جز دود آهم
    كه گوشى مي كند افسانه ى من
    به اين آشفتگى تا كى نشينم
    كه ناگه اين ندا آمد ز سويى نوا آموز مرغان معانى
    نوا آموز مرغان معانى


/ 97