در تعريف محيطى كه موجش با قوس قزح برابرى مي كرد و كشتيش به زورق آفتاب سر در نمي آورد - ناظر و منظور نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ناظر و منظور - نسخه متنی

وحشی بافقی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در تعريف محيطى كه موجش با قوس قزح برابرى مي كرد و كشتيش به زورق آفتاب سر در نمي آورد





  • به ياران سوى كشتى گشت راهى
    به گردون شد ز ملاحان ترانه
    زدش آهنگ ملاحان ره هوش
    كشيد از دل سرود بي نوايى
    كه يا رب كس به حال من مبادا
    منم خود را ز غم رنجور كرده
    ز بخت واژگون سد درد بر دل
    تنى از مشت محنت رفته از دست
    اگر بودى ز طفلان عقل من بيش
    ميان آب با چشم در افشان
    منم بر باد داده خانه خويش
    گرفتارى ز عمر خود به تنگى مگر يارى نمايد باد شرطه
    مگر يارى نمايد باد شرطه



  • چو يونس كرد جا در بطن ماهى
    به روى آب كشتى شد روانه
    ز سوز آن زدش خون در جگر جوش
    خروشان شد ز ايام جدايى
    به اين آشفتگى دشمن مبادا
    به پاى خويش جا در گور كرده
    گرفته زنده در تابوت منزل
    به مهد غصه خود را كرده پا بست
    نكردى جور اين مهدم جگر ريش
    به سرگردانى خود مانده حيران
    جدا افتاده از كاشانه ى خويش
    گرفته جاى در كام نهنگى رهم از شور اين خونخوار ورطه
    رهم از شور اين خونخوار ورطه


/ 97