آيه اى را كه آلوسى ذكر كرد اگر بتمامه مورد توجه قرار گيرد موضوع آن روشن خواهد صد. آيه چنين است: يا ايّها الذين آمنوا اذا اقمتم الى الصواة فاغسلوا وجوهكم وايديكم الى المرافق و امسحوا بروؤسكم و ارجلكم الى الكعبين و آن كنتم جبناً فاطهروا وآن كنتم مرضى او على سفر او جاء احد منكم من الغائط او لامستم النساء فلم تجدوا ماءاً فتيمموا صعيداً طيباً، فامسحوا بوجودهكم و ايديكم منه، مايريد اللَّه ليجعل عليكم من حرج ولكن يريد ليطهّركم و ليتمّ نعمه عليكم......(مائده 6)او مى گفت اگر اراده به معنى انچه باشد كه شيعه مى گويد لازم است كه اصحاب پيامبر در بدر نيز همگى معصوم باشند اگرچه اين آيه اختصاصى به حاضرين بدر ندارد ولى اشكال مهم از جاى ديگرى است و آن اينگه اراده در قرآن مجيد به دو گونه استفاده است: 1- تكوينى 2- تشريعى.تكوينى آن است كه ممكن نيست تخلّف از آن صورت پذيرفته و بين اراده و مراد او چيزى مانع گردد يعنى ممكن نيست خداوند به اراده، تكوينى امرى را بخواهد و تحقق نپذيرد مى فرمايد: انما امره اذا اراد شيئاً آن يقول له كن فيكون. يس و تشريعى اراده اى است كه اراده، مكلف و اختيار او بين خواست خدا و مراد او از اعمال مكلفين فاصله مى اندازد و اين اراده هميشه به افهالى كه خداوند براى مكلفين تشريع كرده تعلّق مى گيرد همانطور كه متعلّق اراده، تكوينه امور تكوينى است. در اين نوع دوم چون اراده، بنده نيز دخالت در تحقق مراد الهى دارد اشكالى ندارد اگر مراد خداوند اراده او تخلف كند. گاهى بنده مى پذيرد و انجام ميدهد پس اراده، خداوند تحقق مى يابد و اگر نپذيرد و ترك كند اراده خداوند تحقق نمى يابد. مانند خود انسآن كه گاهى اراده كند به فعل خودش مثلاً آب بخورد يا بنويسد و آنرا انجام ميدهد (گرچه در مورد انسآن رفع مانع هم شرط است ولى براى اراده، خدا مانعى تصور نمى شود) اما گاهى اراده، انسآن به فعل غيرخود تعلق مى گيرد مثلاً از فرزندش مى خواهد كه او را آب دهد يا بنويسد كه اين مطلب به حسب انسآن مى شود تشريعى.(39)در دو آيه مورد بحث اراده به دو تقسيم مختلف بكار رفته است و در آيه سوره مائده كه آلوسى ذكر نمود خداوند احكامى را ذكر مى كند و بيآن مى فرمايد و قرانين تشريح شده احكام را مورد توجه قرار ميدهد كه خداوند با آنها اراده كرده است كه همه بندگانش را بطور كلى طاهر كند و پاكيزه كند اما اگر كسى انجام نداد اراده، خدا تحقق نيافت اشكالى ندارد. اما در آيه مورد بحث ما سخن از احكام و قوانين نيست كه طهارت اهلبيت مشروط به انجام آنها يك طهارتى است كه براى ديگرآن وجود ندارد و اگر اين آيه به معنى طهارت با اراده، تشريعى خداوند بدنبال انجام تكاليف توسط بندگآن معنا گردد بايد گفت اين اختصاص به اهلبيت ندارد خداوند اين طهارت را از همه، مكلفين خواسته است و براى همه عام است پس فرق خصوصاً يابد به اين نكته توجه داشت كه در آيه، سوره مائده بحث از طهارت حاصل شده از انجام تيمم و وضو و مانند آن است اگر سخن از طهارت بخاطر انجام همه احكام بود احتمال پذيرش سخن آلوسى بيشتر بود اما در اين صورت خير.