قرآنپس اى خردمندان ! از خدا پروا كنيد ، باشد كه رستگار شويد .پس اى خرمندانى كه ايمان آورده ايد ، از خدا بترسيد ! راستى كه خدا سوى شما تذكارى فرو فرستاده است .حديث733 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : چهار چيز بر هر عاقل و خردمندى از امّت من، واجب است . گفته شد : «اى پيامبر خدا ! آن چهار چيز كدام اند ؟». فرمود : «شنيدن دانش ، نگهدارى آن ، نشر آن و عمل بدان» .734 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : خردمند، آن است كه خداوند را اطاعت كند، گرچه زشتْ چهره و داراى موقعيتى پايين باشد .735 . پيامبر صلّى الله عليه و آله ـ هنگامى كه از ايشان در مورد عقل سؤال شد ـ : [عقل] عمل به طاعت خداست. به راستى كه عمل كنندگان به دستورهاى خداوند ، همان خردمندان اند .736 . امام على عليه السّلام : از خداوند پيروى كن تا خردمند ناميده شوى، و نافرمانى مكن كه نادانْ ناميده مى شوى .737 . امام على عليه السّلام : خردمند آن است كه در مسير اطاعت پروردگار ، هواى نفس را نافرمانى كند .738 . امام على عليه السّلام : اگر خداوندِ سبحان ، ترغيب به طاعت خود نمى كرد ، سزاوار بود به اميد دستيابى به رحمت او اطاعت شود .739 . امام على عليه السّلام ـ در حكمتهاى منسوب به ايشان ـ : بر خردمند است به حكمت، كه عقلش را زنده مى دارد، بيشتر دلبسته باشد تا غذايى كه جسمش را زنده مى دارد .740 . امام على عليه السّلام : بندگان خدا ! تقوا پيشه كنيد ؛ تقواى خردمندى كه انديشه، دلش را مشغول داشته، و ترس، بدنش را سست كرده، و شب زنده دارىْ خوابش را كم كرده، و اميد ، عطش روزانه اش را سيراب ساخته، و زهد، شهوتهايش را بُرده، و ياد خدا زبانش را بى تاب كرده است، و ترس را براى امان يافتن خود، پيش فرستاده است، و از اوهام و خيالات، در راه روشنْ دورى گزيده و نزديك ترين راه رسيدن به مقصد را انتخاب كرده است ؛ پيچاننده هاى فريب، او را نپيچند و امور مشتبه بر او پنهان نگردد ، در حالى كه بر خوشى بشارت و آسايش نعمتْ در خوش ترين خواب و آسوده ترين روز دست يافته است ؛ از گذرگاه دنيا به شايستگى گذر كرده و توشه آخرت را با خوشبختىْ پيش فرستاده است ؛ از روى ترس، سبقت گرفته و بر فرصتها چنگ انداخته است ؛ به جستجو رغبت نشان داده و به حالت گريز پيش رفته است ؛ در امروز، فردايش را بپايد و بسيار باشد كه چند قدم جلوتر را ببيند . [براى او] بهشت به عنوان پاداش و بخششْ كافى است ، و آتش، براى كيفر بس است ، و خداوند، به عنوان انتقام گيرنده و يارى رساننده، [او را] كفايت كند و قرآن به عنوان حجّت و مدّعى، بس باشد .7 / 2
آنچه بر خردمند حرام است
قرآنبگو : بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده، براى شما بخوانم : چيزى را با او شريك قرار مدهيد ، و به پدر و مادر احسان كنيد ، و فرزندان خود را از بيم تنگدستى مكُشيد ، ما شما و آنان را روزى مى رسانيم ؛ و به كارهاى زشت ـ چه علنى آن و چه پوشيده[اش] ـ نزديك مشويد ؛ و نفسى را كه خدا حرام گردانيده ، جز به حق مكشيد . اينهاست كه [خدا] شما را به [انجام دادن] آن سفارش كرده است ؛ باشد كه بينديشيد .حديث741 . امام على عليه السّلام : اگر خداوند از محرّمات نهى نمى كرد ، سزاوار بود كه خردمندْ از آن اجتناب ورزد .742 . امام على عليه السّلام : اگر خداوند بر نافرمانى اش وعده عقاب نمى داد ، سزاوار بود به عنوان سپاسگزارى از نعمتهايش ، نافرمانى نشود .743 . امام على عليه السّلام : كمترين چيزى كه نعمت دهنده استحقاق دارد ، آن است كه با نعمتهايش مورد نافرمانى قرار نگيرد .744 . امام على عليه السّلام : خوددارى از گناهان، خوى خردمندان و از اخلاق بزرگواران است .745 . امام على عليه السّلام : خردمند، كسى است كه از گناهان دورى كند و از لغزشها پاك باشد .746 . امام على عليه السّلام : همّت خردمند، معطوف به ترك گناهان و اصلاح عيوب است .747 . امام على عليه السّلام : خرد ، از زشتى ها بازدارد و به خوبى ها فرمان دهد .748 . امام على عليه السّلام : هيچ خردمندىْ دروغ نگويد و هيچ مؤمنىْ مرتكب زنا نشود .749 . امام على عليه السّلام : سرشت خردمندىْ از رفتار زشت دورى مى جويد .750 . امام على عليه السّلام : از نشانه هاى خردمندى، دورى جستن از اسراف و تدبير نيك است.751 . امام على عليه السّلام : دور انديش از عقلش بازدارنده اى از پستى ها دارد .752 . امام على عليه السّلام : ريشه خردمندى، پاكدامنى و ميوه اش پاكى از گناهان است .753 . امام على عليه السّلام : دلها را خيالاتى زشت است كه عقلها [آدمى را] از آن بازمى دارد .754 . امام على عليه السّلام : جانها رهايند ؛ امّا دستهاى خرد ، عنان آن را از پليدى ها بازدارد .755 . امام كاظم عليه السّلام : خردمند، دروغ نگويد ، گرچه مطلوبش در آن باشد . ر . ك : ص 311 «انجام گناهان ». 7 / 3
آنچه سزاوارست براى خردمند
756 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : سزاوار است كه خردمند، اوقاتش چهار بخش باشد : در وقتى با خداوند مناجات كند ؛ در ساعتى به حسابرسى خويش پردازد ؛ اوقاتى نزد دانشمندان رود، آنهايى كه او را با دين آشنا و برايش خيرخواهى كنند ؛ و وقتى را به خوشى هاى دنيايى كه حلال و زيباست، اختصاص دهد .757 . ابوذر غفارى : از رسول خدا پرسيدم: «اى رسول خدا ! در صحيفه هاى ابراهيم چه بود ؟». فرمود : «در آن، مَثَل ها و پندهايى بود : سزاوار است كه خردمند، اگر عقلش مغلوب نشده ، زبانش را نگه دارد ، زمانش را بشناسد و بر كار خويش روى آورد . به راستى، هر كس سخن گفتن را از كارهايش به حساب آورد ، سخن گفتنش كم شود، مگر در آنچه به او مربوط باشد» .758 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : سزاوار است كه خردمند به راه نيفتد، مگر براى سه چيز : به دست آوردن خرج زندگى ، برداشتن گامى به سوى رستاخيز و كسب خوشى غير حرام .759 . پيامبر صلّى الله عليه و آله ـ در سفارش به على عليه السّلام ـ : سزاوار نيست كه خردمند، جز در طلب سه چيز گام بردارد: به دست آوردن خرج زندگى، برداشتن گامى به سوى رستاخيز و كسب غير حرام .760 . امام على عليه السّلام : بر خردمند است كه به زمانش بينا باشد .761 . امام على عليه السّلام ـ در سفارش به فرزندش حسن عليه السّلام ـ : فرزندم ! سزاوار است كه خردمند به موقعيت خويش بنگرد ، زبانش را نگه دارد و اهل زمانش را بشناسد .762 . امام صادق عليه السّلام : در حكمتهاى آل داوود آمده است: بر خردمند است كه زمانش را بشناسد ، به موقعيت خويش رو كند و نگهدار زبانش باشد .763 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : اوج خردمندىْ پس از ايمان به خداوند ، آزرم و خوش خُلقى است .764 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : اوج خردمندىْ پس از ايمان به خداوند ، اظهار دوستى به مردم است .765 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : اوج خردمندىْ پس از ديندارى ، اظهار دوستى به مردم و نيكى كردن به هر خوب و بد است .766 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : بنياد خردمندى ، مدارا كردن است .767 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : اوج خردمندى ، پس از ايمان به خدا ، مدارا كردن با مردم ، جز به هنگام ترك حقيقت است .768 . امام على عليه السّلام : درنگ در كارها ، اوج خردمندى است و تندى، اوج حماقت است .769 . امام حسين عليه السّلام : اوج خردمندى ، معاشرت نيكو با مردم است .770 . امام على عليه السّلام : اوج خردمندى ، مبارزه با هواى نفس است .771 . امام على عليه السّلام : با نيروى خرد ، با هواى نفس بجنگيد .772 . امام على عليه السّلام : آنكه عقلش بر هواى نفس پيروز گردد ، رستگار شده است .773 . امام على عليه السّلام : آنكه خردش بر شهوت و بردبارى اش بر خشمْ غالب آيد ، شايسته خوشْ سيرتى است .774 . امام على عليه السّلام : خشم را با سكوتْ و شهوت را با خردمندى درمان كنيد .775 . امام على عليه السّلام : هواى نفس را با خردمندى بكُش ، تا هدايت خود را دريابى .776 . امام على عليه السّلام : بردبارى، پرده اى پوشان است و خرد، شمشيرى بُرنده. پس كاستى هاى اخلاق خويش را با بردبارى بپوشان و با خرد خود با هواى نفست بجنگ .777 . امام على عليه السّلام : بهوش ، بهوش، اى شنونده! تلاش، تلاش، اى خردمند! هيچ كسمانند خُبره به تو خبر ندهد .778 . امام على عليه السّلام : خردمندِ خوشگذران، از رُشدْ بازمانَد و اهل اجتهاد و تلاشْ به رشد رسد .779 . امام على عليه السّلام : سزاوار است كه خردمند، براى قيامتْ تلاش كند و بسيار توشه برگيرد .780 . امام على عليه السّلام : سزاوار است كه خردمند، هميشه راهنمايى بخواهد و استبداد [در رأى] را رها سازد .781 . امام على عليه السّلام : سزاوار است كه خردمند، در هيچ حالتى از اطاعت پروردگار و جهاد با نفس، فرو گذار نكند .782 . امام على عليه السّلام : سزاوار است كه خردمند، با ثروتش حمد و ستايشْ به دست آورد و خويش را از سؤال، مصون دارد .783 . امام على عليه السّلام : سزاوار است كه خردمند، با دانشمندان و نيكانْ بسيار همنشينى كند و از همراهى بدكاران و تبهكاران بپرهيزد .784 . امام على عليه السّلام : سزاوار است خردمند، هنگامى كه تعليم مى دهد ، خشونت نورزد و هنگامى كه مى آموزد، سرپيچى نكند .785 . امام على عليه السّلام : سزاوار است كه خردمند با نادان ، مانند طبيب با بيمار، برخورد نمايد .786 . امام على عليه السّلام : سزاوار است كه خردمند، صورت خود را در آينه بنگرد ؛ اگر زيبا بود، آن را با رفتار زشتْ همراه نكند، تا زشت و زيبا را جمع كرده باشد و اگر زشت بود، [باز هم] رفتار زشت از او سرنزند، تا ميان دو زشتْ جمع كرده باشد.787 . امام على عليه السّلام : سزاوار است خردمند، هنگامى كه در بدبختى افتاد، صبر پيشه سازد تا زمانش سپرى گردد ؛ چرا كه تلاش براى برداشتن آن، پيش از موعد ، به تلخى آن مى افزايد .788 . امام على عليه السّلام : سزاوار است كه دانش آدمى، بيش از سخن گفتن او باشد و خردش بر زبانش غالب آيد .789 . امام على عليه السّلام ـ در حكمتهاى منسوب به ايشان ـ : سزاوار است كه خردمند ، در مورد نياز، نرمى جويد و از هرزه گويى بپرهيزد .790 . امام على عليه السّلام : سزاوار است كه خردمند، هنگام [چشيدن] لذت غذا ، به ياد تلخى دارو باشد .791 . امام على عليه السّلام : سزاوار است كه خردمند ، خوبى را از نادان ، فرومايه و ابله دريغ دارد ؛ چرا كه نادان، خوبى را نشناسد و آن را سپاس نگويد و فرومايه ، [همچون] شوره زارى است كه قابلِ كشتْ نيست و ابله، خواهد گفت : از ترس زبانم به من بخشيد .792 . امام صادق عليه السّلام : سزاوار است كه خردمند، راستگو باشد تا به سخنش اعتماد شود و سپاسگزار باشد، تا بيشتر به دست آورد .793 . امام على عليه السّلام : براى خردمندْ در هر كارى ، نيكى است و نادانْ هميشه در زيان است .794 . امام على عليه السّلام : براى خردمند، در هر كارى رياضتى است .795 . امام على عليه السّلام : خردمند را در هر سخن، دستاوردى است .796 . امام على عليه السّلام : بر خردمند است كه بدى هاى خود را در ديندارى ، رأى و نظر ، و اخلاق و ادب ، بر رسد و آن را در سينه خويش يا نوشته اى ثبت كند و در از ميان برداشتن آنْ بكوشد .797 . امام صادق عليه السّلام : بر خردمند است كه در جستجوى دانش و ادبى باشد كه پايدارى او جز بدان نيست .798 . امام صادق عليه السّلام ـ در زيارت امام حسين عليه السّلام ـ : بار خدايا ! به راستى گواهى مى دهم كه اين، قبر فرزند دوست و برگزيده تو از ميان خلق است و اوست كه به كرامتها دست يافت . او را به كتابت ، كرامت بخشيدى . او را بر وحى خود، امين شمردى و او را بدان اختصاص دادى . ميراث پيامبران را در اختيارش نهادى و او را حجّت و راهنماى خلق قرار دادى . پس او در دعوت [به سوى تو] از چيزى فروگذار نكرد و خونش را در راه تو هديه كرد، تا بندگانت را از گمراهى و نادانى ، كورى و شك و ترديد، نجات دهد و آنان را از تباهى به سوى هدايت و روشنى ، رهنمون گردد .799 . امام صادق عليه السّلام ـ در زيارت امام حسين عليه السّلام در روز اربعين ـ : بار خدايا! گواهى مى دهم كه او، دوست تو و فرزندِ دوست توست ، و برگزيده تو و فرزندِ برگزيده توست كه به كرامت تو دست يافت . او را با شهادت، گرامى داشتى و خوشبختى را به او هديه كردى . او را به ولادتى پاك برگزيدى و او را بزرگى از بزرگان، رهبرى از رهبران و پشتيبانى از پشتيبانان، قرار دادى . بدو ميراث پيامبران را بخشيدى و او را در شمار اوصيا ، پيشواى خلق كردى . پس او در دعوت [به سوى تو] از چيزى فروگذار نكرد ؛ خيرخواهى كرد و خون خويش را براى نجات بندگانت از نادانى و حيرتِ گمراهى ، هديه كرد .800 . امام كاظم عليه السّلام : سزاوار است خردمند، هنگامى كه دست به كارى مى زند، از خداوند شرم كند و اگر نعمتى به او ارزانى شد ، ديگران را نيز در آن شريك گرداند .801 . امام رضا عليه السّلام : سزاوار است كسى كه از خداوند، دركى دارد ، او را در قضا و قدر، متّهم نسازد و او را در روزى دادنش ، كُند نشمارد .7 / 4
آنچه سزاوار خردمند نيست
802 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : اى على ! سزاوار نيست كه خردمند سفر كند، جز براى سه چيز : گذران زندگى ، زاد و توشه آخرت و خوشى هاى غير حرام .803 . امام على عليه السّلام ـ در حكمتهاى منسوب به ايشان ـ : سزاوار نيست كه خردمند، ديگران را به پيروى از خود بخواند ، حال آنكه نفسش از او پيروى نمى كند .804 . امام على عليه السّلام : سزاوار نيست خردمندى كه راهى به سوى آسايش مى يابد، در ترس اقامت گزيند .805 . امام على عليه السّلام : شگفت است كه چگونه خردمند، به شهوتى بنگرد كه برايش حسرت به دنبال دارد .806 . امام على عليه السّلام ـ در نامه اى به شريح بن حارث ـ : به من خبر رسيده كه خانه اى را به هشتاد دينار خريدى و بر آن، نامه نوشتى و برايش گواه گرفتى . اى شريح! بدانكه به زودى كسى نزد تو مى آيد كه نامه ات را نگاه نكند و از گواهت نپرسد تا اينكه تو را از آن خانه يكسره بيرون برد و از همه چيز جدا كرده، به گورت سپارد .پس اى شريح! بنگر، مبادا اين خانه را از مالِ غير خريده باشى ، يا بهاى آن را از غيرِ حلال داده باشى كه در اين صورت، سراى دنيا و سراى آخرت را از دست داده اى . آگاه باش كه اگر هنگام خريدِ خانه نزد من آمده بودى، براى تو قباله اى مى نوشتم كه به خريد اين خانه به يك درهم و بيشتر، رغبت نمى كردى و [آن] قباله اين است :اين خانه اى است كه بنده اى خوار و پست ، از مرده اى كه براى سفر بيرون برده شده ، خريده است؛ از او خانه اى در سراى فريب كه جاى نابود شوندگان و محل تباه گشتگان است، خريده و اين خانه، داراى چهار حدّ و گوشه است : حدّ اوّل به پيشامدهاى ناگوار منتهى مى شود و حدّ دوم، به اسباب اندوهها و حدّ سوم، به خواهش و آرزوى تباه كننده و حدّ چهارم، به شيطان گمراه كننده. درِ اين خانه از حدّ چهارم، باز مى شود .اين شخصِ فريفته خواهش و آرزو ، چنين خانه اى را از اين شخص بيرون برده شده براى مرگ ، به بهاى خارج شدن از ارجمندىِ قناعت و داخل شدن در پستى و خوارىْ خريد؛ زيانى را كه خريدار از آنچه خريده، متحمّل گردد ، بر تباه كننده جسم پادشاهان ، و گيرنده جانهاى گردنكشان، و از بين برنده پادشاهى فرعونيان، مانند كسرى [پادشاهان ايران] ، قيصر [پادشاهان روم] ، تُبَّع [پادشاهان يمن] و حِمير [دولتى در سرزمين يمن] و ثروت اندوزان و آنان كه ساختمان ها ساختند و برافراشتند و آن را زينت داده، بياراستند و به گمان خود، اموالى براى فرزندان خود ، ذخيره ساختند .[خداوند] اينان، همگى را به محلّ بازپرسى و حسابرسى و پاداش و كيفر فرستد ؛ هنگامى كه فرمان قطعى صادر شود ، «و در آنجا تباهكاران، زيان بَرَند» . عقلى كه از اسارت هوا رها باشد و از وابستگى هاى دنيا سالم بماند، بر اين نوشته گواهى مى دهد .807 . امام صادق عليه السّلام : سه چيز است كه خردمند نبايد آن را هيچ گاه از ياد ببَرَد : ناپايدارى دنيا ، دگرگونى اوضاع و احوال ، و آسيبهايى كه از آنها چاره اى نيست .