خرد ورزى - خردگرایی در قرآن و حدیث نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خردگرایی در قرآن و حدیث - نسخه متنی

محمد محمدی ری شهری؛ نویسنده همکار: رضا برنجکار، عبدالهادی مسعودی‌؛ ترجمه: مهدی مهریزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خرد ورزى

3 / 1

اهتمام بر خردورزى

قرآن

بدين گونه ، خداوند آيات خود را براى شما بيان مى كند ، باشد كه بينديشيد ؛ و اوست آن كس كه شما را در زمين پديد آورد ، و به سوى اوست كه گردآورده خواهيد شد.

اين گونه خدا مردگان را زنده مى كند و آيات خود را به شما مى نماياند ؛ باشد كه بينديشيد. در حقيقت ، ما كتابى به سوى شما نازل كرديم كه ياد شما در آن است ؛ آيا نمى انديشيد؟

ر . ك : بقره : 164 ، انعام : 32 و 151 ، اعراف : 169 ، هود : 51 ، يوسف : 2 و 109 ، رعد : 4 ، نحل : 12 و 67 ، حجّ : 46 ، نور : 61 ، قصص : 60 ، عنكبوت : 35 ، روم : 24 و 28 ، يس : 62 و 68 ، ص : 29 ، غافر : 67 و 70 ، زخرف : 3 ، جاثيه : 5 و 13 ، حديد : 13 .

حديث

134 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : از خرد راهنمايى بگيريد تا به رشد برسيد، و نافرمانى خرد مكنيد كه پشيمان مى شويد .

135 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : بهترين چيزى كه با آن بندگى خدا شود ، خرد است .

136 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : سرور كارها در هر دو سراىْ خرد است .

137 . فرزند عمر از رسول خدا چنين نقل مى كند : آن حضرت آيه «تبارك الّذي بيده الملك» را تا «أيّكم أحسن عملاً» تلاوت كرد و آن گاه فرمود: «هر يك از شما كه رفتارش نيكوتر باشد، عقلى نيكوتر دارد و بيشتر از گناهان پرهيز مى كند و در بندگى خدا، شتابان تر است» .

138 . پيامبر صلّى الله عليه و آله ـ در سفارش به ابن مسعود ـ : اى پسر مسعود! هرگاه كارى انجام مى دهى ، برپايه دانش و خرد انجام ده . بپرهيز از آنكه بى انديشه و دانش دست به كارى زنى ؛ زيرا خداوند بزرگ فرمود : «و مانند آن [زنى مباشيد كه رشته خود را پس از محكم بافتن ، [يكى يكى] از هم مى گسست» .

139 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : بهترينِ شما در دوران جاهليت ، بهترينِ شما در دوران اسلام است ؛ اگر بفهميد .

140 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : سرور بهشتيان پس از پيامبران ، خردمندترين آنهاست و برترين مردم ، خردمندترين آنهاست .

141 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : اى على! هرگاه مردم با انجام كارهاى نيك به خداوند تقرّب مى جويند تو خردورزى پيشه ساز كه از آنان در قرب به خداوند و كسب رتبه در دنيا و آخرت، پيشى خواهى گرفت .

142 . عطا : ابن عباس بر عايشه وارد شد و گفت : «اى امّ المؤمنين! از ميان دو انسانى كه يكى كم شب زنده دارى مى كند و بيشتر مى خوابد و ديگرى كه كمتر مى خوابد و بيشتر شب زنده دارى مى كند ، كدام را بيشتر دوست مى دارى ؟» . عايشه گفت : «من همين پرسش را از رسول خدا كردم» و ايشان فرمود : «آنكه خردمندتر باشد» . پرسيدم: «من از عبادت آنان پرسيدم [و شما از خردشان سخن مى گويى ؟]» . فرمود : «اى عايشه! آنان به اندازه خردشان مورد سؤال قرار مى گيرند . هركه خردمندتر باشد ، در دنيا و آخرتْ برتر است» .

143 . ابو ايوب انصارى از پيامبر اسلام صلّى الله عليه و آله نقل مى كند كه فرمود : «دو مرد وارد مسجد مى شوند و نماز مى گذارند ، آن گاه باز مى گردند ؛ حال آنكه نماز يكى به اندازه كوه اُحُد وزن دارد و نماز ديگرى، همسنگ ذرّه اى نيست» . ابوحميد ساعدى پرسيد : «چگونه چنين مى شود، اى رسول خدا ؟» . فرمود : «اگر يكى خردمندتر باشد» . باز پرسيد : «چگونه مى شود ؟». فرمود : «اگر يكى در مقابل گناهان خودْ نگه دارتر باشد و در انجام دادن خوبى ها شتاب و ولع بيشترى به خرج دهد ، گرچه در امور مستحبّى از ديگرى پايين تر باشد» .

144 . خداوند ـ در حديث معراج خطاب به پيامبر ـ : اى احمد! پيش از آنكه خردت را از دست دهى ، آن را به كار گير . هر آن كس كه عقلش را به كار گيرد ، نلغزد و طغيان نورزد .

145 . امام على عليه السّلام : انديشه ورزى و تفكّر بسيار، از تكرار و آموختن، سودمندتر است .

146 . امام على عليه السّلام : از خرد، راهنمايى بگير و با ميل نفسانى مخالفت كن تا پيروز شوى .

147 . امام على عليه السّلام : خرد، نردبان علّيين است .

148 . امام على عليه السّلام : مرتبه آدمى به اندازه خرد اوست .

149 . امام على عليه السّلام : كمال آدمىْ به خرد است و بهاى او به فضل و دانش .

150 . امام على عليه السّلام : كمال آدمىْ به خرد است .

151 . امام على عليه السّلام : زيبايىْ در زبان است و كمالْ در خرد .

152 . امام على عليه السّلام : درجه بندى آدميان به دانش و خرد است، نه به ثروت و ريشه ها[ى خانوادگى] .

153 . امام على عليه السّلام : بى ميلى به نادانى به اندازه رغبت به خردمندى است .

154 . امام على عليه السّلام : خرد ، هر كه را از او خيرخواهى كند ، فريب ندهد .

155 . امام على عليه السّلام : هر كه از خرد كمك بخواهد ، او را يارى رساند .

156 . امام على عليه السّلام : هر كه از عقل راهنمايى گيرد ، او را راهنمايى كند .

157 . امام على عليه السّلام : آنكه از خردِ خويش پند گيرد ، راه يابد .

158 . امام على عليه السّلام : هر كه مالك خردِ خود شود ، فرزانه است .

159 . امام على عليه السّلام : خرد ، پوشاننده عيبهاست .

160 . امام كاظم عليه السّلام ـ به هشام بن حكم ـ : اى هشام! خداوند تبارك و تعالى در كتابش صاحبان خرد و فهم را بشارت داده و فرموده است : پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخنْ گوش فرا مى دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند؛ اينان اند كه خدايشان راه نموده و اينان اند همان خردمندان .

اى هشام ! خداوند تعالى دلائلش را با خرد، كامل كرد ، و پيامبران را با سخنورى يارى رسانيد، و با برهان، آنان را به ربوبيّت الهى راهنمايى ساخت. خداوند [دركتابش] فرمود: «ومعبود شما، معبود يگانه اى است كه جز او هيچ معبودى نيست؛ [و اوست] بخشايشگر مهربان». راستى كه در آفرينش آسمانها و زمين، و در پىِ يكديگر آمدن شب و روز ، و كشتى هايى كه در دريا روان اند، با آنچه به مردم مى رساند ؛ و [همچنين] آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن ، زمين را پس از مردنش زنده گردانيده و در آن، هرگونه جنبنده اى پراكنده ؛ و [نيز در گردانيدن بادها و ابرى كه ميان آسمان و زمين آرميده است ، براى گروهى كه مى انديشند ، واقعاً نشانه هايى [گويا وجود دارد .

اى هشام ! خداوند اين را نشانه قرار داد براى شناختنش به عنوان مدبّر . پس [او در كتابش] فرمود : «و شب و روز و خورشيد و ماه را براى شما رام گردانيد ، و ستارگانْ به فرمان او مسخّر شده اند . مسلماً در اين [امور] ، براى مردمى كه تعقّل مى كنند، نشانه هاست» . و فرمود : «او همان كسى است كه شما را از خاكى آفريد ؛ سپس از نطفه اى ؛ آن گاه از علقه اى ؛ و بعد شما را [به صورت كودكى برمى آورد ، تا به كمال قوّت خود برسيد و تا سالمند شويد ؛ و از ميان شما كسى است كه مرگ پيش رس مى يابد ، و [بالاخره] تا به مدّتى كه مقرّر است ، برسيد ، و اميد كه در انديشه فرو رويد» و فرمود : «راستى كه در پىِ يكديگر آمدنِ شب و روز و آنچه خدا از روزى از آسمان فرود آورده و به [وسيله آن ، زمين را پس از مرگش زنده گرانيده است ؛ و [همچنين در گردش بادها و ابرى كه در ميان آسمان و زمين آرميده است، براى گروهى كه مى انديشند، واقعاً نشانه هايى [گويا] وجود دارد .و فرمود : «[خدا] زمين را پس از مرگش زنده مى گرداند . به راستى آيات [خود] را براى شما روشن گردانيده ايم ؛ باشد كه بينديشيد» . و فرمود : «و باغهايى از انگور و كشتزارها و درختان خرما ؛ چه از يك ريشه و چه از غير يك ريشه كه با يك آبْ سيراب مى گردند ، و [با اين همه] برخى از آنها را در ميوه [از حيث مزه و نوع و كيفيت] بر برخى ديگر ، برترى مى دهيم» .و فرمود : «و از نشانه هاى او [اينكه] برقى را براى شما بيم آور و اميد بخش مى نماياند ، و از آسمان ، به تدريج آبى فرو مى فرستد كه به وسيله آن ، زمين را پس از مرگش زنده مى گرداند . در اين [امر هم] براى مردمى كه تعقّل مى كنند ، قطعاً نشانه هايى است» .و فرمود : «بگو بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده ، براى شما بخوانم : چيزى را با او شريك قرار مدهيد ، و به پدر و مادرتان احسان كنيد ، و فرزندان خود را از بيم تنگدستى مكشيد ؛ ما شما و آنان را روزى مى رسانيم ؛ و به كارهاى زشت ـ چه علنى آن و چه پوشيده[اش] ـ نزديك مشويد ، و نفسى را كه خدا حرام گردانيده ، جز به حق مكشيد . اينهاست كه [خدا] شما را به [انجام دادن آن سفارش كرده است ؛ باشد كه بينديشيد» .و فرمود : «آيا در آنچه به شما روزى داده ايم ، شريكانى از بردگانتان داريد كه در آن [مال با هم] مساوى باشيد و همان طور كه شما از يكديگر بيم داريد ، از آنها بيم داشته باشيد ؟ اين گونه ، آيات خود را براى مردمى كه مى انديشند ، به تفصيل بيان مى كنيم» .

اى هشام! خداوند ، پيامبران و رسولان را به سوى بندگان فرستاد تا از خداوند ، شناختْ پيدا كنند . بهترين پاسخ دهندگان به دعوت پيامبران ، كسانى اند كه خدا را بهتر بشناسد ، و داناترين مردم به فرمان خداوند، خردمندترين آنهاست، و خردمندان، رتبه هايى عالى در دنيا و آخرت دارند .

161 . جابر بن عبدالله : رسول خدا اين آيه را خواند : «و اين مَثَلها را براى مردم مى زنيم و جز دانشوران، آن را در نمى يابند». [آن گاه] فرمود: «دانشور، كسى است كه دريافتى از خداىِ عزّوجل دارد؛ از فرمانهايش پيروى مى كند واز خشم او دورى مى گزيند».

162 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : خداى متعال، خرد را بر سه پاره تقسيم كرد، هر كه آن سه پاره را دارا شود، خردش كامل است و آنكه از آن بى بهره است، خردمند نيست . شناختى نيك و از خداوند، نيكْ فرمانبردارى و پايدارى شايسته بر دستورهاى خداوند عزّوجل .

163 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : چه بسيار خردمندانى كه دستورهاى خداوند را [به نيكى] دريافته اند؛ ولى نزد مردم، خوار و زشت منظرند، امّا در آينده رستگار مى شوند؛ وچه بسيار سخنورانِ زيبا رويى نزد مردم هستند كه در قيامت به هلاكت مى افتند .

164 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : ديندارى آدمى هرگز به كمال نرسد، جز آنكه خردش كامل گردد .

165 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : فرشتگان، با خرد در راه فرمانبردارى خداوند، كوشش و تلاش كردند و انسانهاى مؤمن نيز به اندازه عقلشان در راه طاعت خداوند كوشش و تلاش كردند . حقيقتاً بيشترين فرمانبرداران از دستورهاى خداوند، بيشترين برخوردارانِ از خردند .

166 . پيامبر صلّى الله عليه و آله ـ ابن عباس از ايشان نقل مى كند ـ : «برترين مردم، خردمندترين آنهاست» ابن عباس گفت: «و آن، پيامبر شماست» .

167 . امام صادق عليه السّلام : شما را چه به دورى جستن ، كه برخى از شما از برخى ديگر دورى مى جوييد . بعضى از مؤمنان از برخى برترند ، برخى نمازشان بيشتر است ، و برخى نگاهى نافذتر دارند؛ و اين است معناى رتبه ها .

ر . ك : ص 51 «ارزش خرد »/ ص 123 «نشانه هاى خرد ».

يادآورى:

همه آيات و رواياتى كه مردم را به تفكّر، تدبّر، تذكّر، تفقّه و بصيرت دعوت مى كنند، بر تعقّل و نقش آن در شناخت و انتخاب مسيرِ صحيح زندگىْ تأكيد دارند .

3 / 2

زنهار از كنار نهادن خردورزى

قرآنو در حقيقت ، بسيارى از جنّيان و آدميان را براى دوزخ آفريده ايم ؛ [چرا كه دلهايى دارند كه با آن [حقايق را دريافت نمى كنند ، و چشمانى دارند كه با آنها نمى بينند ، و گوشهايى دارند كه با آنها نمى شنوند . آنان ، همانند چارپايان، بلكه گمراه ترند . [آرى،] آنها همان غافل ماندگان اند ؛ و [خدا] بر كسانى كه نمى انديشند ، پليدى را قرار مى دهد .و هر كه در اين [دنيا] كورْ [دل] باشد ، در آخرت [هم] كور [دل] و گمراه تر خواهد بود .

اف بر شما و بر آنچه غير از خدا مى پرستيد ! مگر نمى انديشيد ؟و گويند : اگر شنيده [و پذيرفته] بوديم يا تعقّل كرده بوديم ، در [ميان دوزخيان نبوديم .و [لى] كسانى كه كافر شده اند ، آتش جهنّم براى آنان خواهد بود . حكم به مرگْ بر ايشان [جارى نمى شود ، تا بميرند و نه عذابِ آن از ايشان كاسته شود . [آرى،] هر ناسپاسى را چنين كيفر مى دهيم ؛ و آنان در آنجا فرياد برمى آورند : «پروردگارا ! ما را بيرون بياور ، تا غير از آنچه مى كرديم ، كار شايسته كنيم» . مگر شما را [آن قدر عمر دراز نداديم كه هركس بايد در آن عبرت گيرد ، عبرت مى گرفت ، و [آيا] براى شما هشدار دهنده نيامد ؟ پس بچشيد كه براى ستمگران ياورى نيست .

يا گمان دارى كه بيشترشان مى شنوند يا مى انديشند ؟ آنان جز مانند ستوران نيستند ؛ بلكه گمراه ترند .

ر . ك : بقره : 44 و 76 ، آل عمران : 65 ، يونس : 16 ، عنكبوت : 35 و 43 ، صافات : 138 ، فاطر : 37 ، جاثيه : 23 ، احقاف : 26.

حديث

168 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : از خردْ راهنمايى بگيريد تا به رُشد رسيد و نافرمانى خرد مكنيد كه پشيمان مى شويد .

169 . امام على عليه السّلام : آنكه از به كار گرفتن خرد، ناتوان است ، از به دست آوردن آن، ناتوان تر است .

170 . امام على عليه السّلام : خردمندانْ از ادب پند گيرند و چارپايانْ جز با كتك، باز داشته نمى شوند .

171 . امام على عليه السّلام : به اندازه بى ميلى به نادانى ، رغبت و ميل به خردمندى حاصل شود .

172 . امام على عليه السّلام : هر كه خردْ او را فرو نشاند ، جهل او را برآورد .

173 . امام على عليه السّلام : به خدا پناه مى بريم از خواب عقل و زشتى لغزشها .

174 . امام على عليه السّلام : هر كه انديشه نكند ، سَبُك شود و هر كه سبك گشت ، مورد احترام قرار نگيرد .

175 . امام على عليه السّلام : اى مردمان گوناگون و دلهاى پراكنده كه بدنهايشان حاضر و عقلهايشان از آنها پنهان است ! با مهربانى تمام ، شما را به طرف حقّ سوق مى دهم و از آن مى گريزيد؛ مانند رميدن بز از غرّشِ شير .

176 . امام على عليه السّلام ـ در پاره اى از سخنانش در جمع ياران ـ : اى گروهى كه بدنهايشانْ حاضر ، و عقلهايشان از آنها پنهان ، و انديشه هاشانْ گوناگون است ، و فرمانروايانْ به آنها گرفتار شده اند ! اميرِ شما ، خدا را اطاعت مى كند ، حال آنكه شما نافرمانى او مى كنيد، و فرمانده شام ، خدا را نافرمانى مى كند ، حال آنكه اهل شام از او پيروى مى كنند .

177 . امام صادق عليه السّلام : هرگاه خداوند اراده كند كه نعمتى را از بنده باز ستاند ، نخست خردش را دگرگون سازد .

178 . امام كاظم عليه السّلام ـ به هشام بن حكم ـ : اى هشام! خداوند تبارك و تعالى به وسيله عقل ، حجّتها را بر انسانها تمام كرد . . . آن گاه ، خردمندان را پند داد و آنان را به سوى آخرت ترغيب كرد و فرمود : «و زندگى دنيا جز بازى و سرگرمى نيست ، و قطعاً سراى بازپسين براى كسانى كه پرهيزكارى مى كنند ، بهتر است ؛ آيا نمى انديشيد ؟»

اى هشام! آن گاه كسانى را كه خرد پيشه نيستند ، از عذاب خود ترسانيد و فرمود: «سپس، ديگران را هلاك كرديم و در حقيقت ، شما بر آنان صبحگاهان و شامگاهان مى گذريد؛ آيا به فكر فرو نمى رويد ؟»؛ و فرمود : «ما بر مردم اين شهر به [سزاى] گناهى كه مى كردند ، عذابى از آسمان فرو خواهيم فرستاد ، و از آن [شهر سوخته] براى مردمى كه مى انديشند ؛ نشانه اى روشن باقى گذاشتيم» .

اى هشام ! خرد با دانش همراه است ؛ پس خداوند فرمود : «و اين مَثَلْها را براى مردم مى زنيم ؛ و[لى] جز دانشورانْ آنها را درنيابند» .

اى هشام ! پس خداوند كسانى را كه تعقّل نمى كنند ، سرزنش كرده و فرموده است : «و چون به آنان گفته شود : «از آنچه خدا نازل كرده است ، پيروى كنيد ، مى گويند : نه ، بلكه از چيزى كه پدران خود را بر آن يافته ايم ، پيروى مى كنيم . آيا هر چند پدرانشان چيزى را درك نمى كرده و به راه صواب نمى رفته اند [باز هم در خور پيروى هستند]؟»و [خداوند] فرمود : «و مَثَل [دعوت كننده] كافران ، مَثَل كسى است كه حيوانى را كه جز صدا و ندايى [مبهم ، چيزى نمى شنود، بانگ مى زند . [آرى، كرند ، لال اند ، كورند [و] درنمى يابند» ؛ و فرمود : «و برخى از آنان، كسانى اند كه به تو گوش فرا مى دهند . آيا تو كران را ـ هر چند درنيابند ـ شنوا خواهى كرد؟»و [خداوند] فرمود : «آيا گمان دارى كه بيشترشان مى شنوند يا مى انديشند ؟ آنان جز مانند ستوران نيستند ، بلكه گمراه ترند» ؛ و فرمود : «[آنان ، به صورت] دسته جمعى ، جز در قريه هايى كه داراى استحكامات اند ، يا از پشت ديوارها با شما نخواهند جنگيد . جنگشان ميان خودشان سخت است . آنان را متّحد مى پندارى؛ و[لى] دلهايشان پراكنده است ؛ زيرا آنان مردمانى اند كه نمى انديشند» ؛ و فرمود : «و خود را فراموش مى كنيد ، با اينكه شما كتاب [خدا را مى خوانيد ؟ آيا [هيچ] نمى انديشيد؟»

اى هشام ! خداوند ، بيشترى را سرزنش كرد و فرمود : «و اگر از بيشتر كسانى كه در [اين سر]زمين هستند ، پيروى كنى ، تو را از راه خدا گمراه مى كنند» ؛ و فرمود : «و اگر از آنها بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است ، مسلّماً خواهند گفت : خدا . بگو : ستايشْ از آنِ خداست؛ ولى بيشترشان نمى دانند»؛ و فرمود : «و اگر از آنان بپرسى چه كسى از آسمان ، آبى فرو فرستاده و زمين را پس از مرگش به وسيله آن زنده گردانيده است ، حتماً خواهند گفت : خدا . بگو : ستايش از آنِ خداست ، با اين همه ، بيشترشان نمى انديشند» .

اى هشام ! سپس خداوند ، كمى را ستود و فرمود : «و از بندگان من ، اندكى سپاسگزارند »؛ و فرمود : «و اينها بسْ اندك اند» ؛ و فرمود : «و مردى مؤمن از خاندان فرعون كه ايمان خود را نهان مى داشت ، گفت : آيا مردى را مى كُشيد كه مى گويد پروردگار من خداست ؟و [خداوند] فرمود : «كسانى ايمان آورده اند ، و با او جز [عدّه] اندكى ايمان نياورده بودند»؛ و فرمود : «ليكن بيشتر آنان نمى دانند»؛ و فرمود : «بيشتر آنان نمى انديشند» .

179 . امام رضا عليه السّلام : به دينداران بى خرد ، اعتنا نمى شود .

180 . اسحاق بن عمّار : به امام صادق عليه السّلام عرض كردم : «جانم فدايت ! همسايه اى دارم كه بسيار نماز مى خواند ، بسيار صدقه مى دهد ، بسيار حج به جاى مى آورد و مردى درستكار است» . فرمود : «اى اسحاق ! عقل او چگونه است ؟». گفتم : «جانم به قربانت! از خرد بى بهره است» . فرمود : «به همين جهت، اين اعمالش پذيرفته نمى شود» .

ر . ك : ص 271 «سرزنش نادان ».

3 / 3

حجّيت خرد

181 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : اى على! با حقّ باش ، هرجا كه باشد و كارهاى شبهه ناك را با عقلت جدا ساز ؛ زيرا خرد ، حجّت خدا بر تو و امانت او نزد تو و بركت الهى در پيش توست .

182 . امام على عليه السّلام : خرد، فرستاده حقّ است .

183 . امام على عليه السّلام : خرد، شريعت درونى و شريعت، عقل بيرونى است .

184 . امام صادق عليه السّلام : حجّت خداوند بر بندگان ، پيامبر است و حجّت بين بندگان و خداوند ، عقل است .

185 . امام كاظم عليه السّلام ـ به هشام بن حكم ـ : اى هشام! خداوند ، دو حجّت بر مردم دارد : حجّت آشكار و حجّت پنهان . حجّت آشكار ، رسولان ، پيامبران و امامان اند ، و حجّت پنهانْ عقلهايند .

186 . امام كاظم عليه السّلام : اى هشام! خداوند تبارك و تعالى حجّتها را با عقلْ بر مردم تمام كرد و پيامبران را با سخن يارى رساند و با براهين ، آنان را با ربوبيّت خويش آشنا ساخت .

187 . ابويعقوب بغدادى : ابن سكّيت به امام رضا عليه السّلام عرض كرد : «. . . به خدا سوگند ، مانند شما كسى را نيافتم ؛ امروزه حجّت خداوند بر مردم چيست ؟». فرمود : «خرد ؛ با آن راستگويان بر خداوند شناخته شده ، تصديق مى شوند و دروغگويان ، شناسايى شده ، تكذيب مى شوند» . ابويعقوب مى گويد كه ابن سكّيت گفت : «به خدا سوگند، همين پاسخ [واقعى] است» .

3 / 4

نقش خرد در حسابرسى اعمال

188 . امام على عليه السّلام : خداوند، بندگان را به اندازه عقلى كه در دنيا به آنان عطا كرده، حسابرسى مى كند .

189 . امام باقر عليه السّلام ـ به هنگام ياد كردن پاره اى از آنچه بر موسى بن عمران عليه السّلام فرود آمد ـ : بر او وحى فرود آمد . . . آن گاه ، خداوند فرمود : «به اندازه عقلى كه به بندگانم دادم ، آنان را حسابرسى مى كنم» .

190 . امام باقر عليه السّلام : خداوند ، در روز رستاخيز به اندازه عقلى كه به بندگان بخشيده ، آنان را در حسابرسى مورد موشكافى قرار مى دهد .

191 . امام باقر عليه السّلام : در كتاب على عليه السّلام نگاه كردم و چنين يافتم : بهاى هر انسان و قدر و منزلت او به اندازه شناخت و معرفت اوست . خداوندِ تبارك و تعالى از بندگان به اندازه عقلى كه در دنيا به آنان بخشيده ، حسابرسى مى كند .

ر . ك : ص 33 ح 10 «آفرينش خرد و نادانى».

3 / 5

نقش عقل در پاداش اعمال

192 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : اگر از رفتار نيكوى شخصى به شما خبر رسيد ، در نيكويى خردش بنگريد ؛ چرا كه به اندازه خردش پاداش داده مى شود .

193 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : اگر فردى را بسيار نمازگزار و بسيار روزه گير يافتيد ، به وى مباهات نكنيد تا در چگونگى خردش بنگريد .

194 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : انسانى كه اهل نماز ، زكات ، حج ، عمره و جهاد است ، در روز رستاخيز به اندازه خردش پاداش داده مى شود .

195 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : بهشت را يكصد رتبه است ؛ نودونُه رتبه آن ، از آنِ خردمندان است و يك رتبه ديگر ، از آنِ مردمان ديگر .

196 . پيامبر صلّى الله عليه و آله : مردى در صومعه اى عبادت مى كرد . از آسمان باران باريد . زمين سرسبز شد . خرى را ديد كه [در سبزه ها] مى چرد . گفت : «پروردگارا! اگر تو هم خرى مى داشتى، به همراه خرِ خودم آن را مى چراندم» . اين سخن به پيامبرى از پيامبران بنى اسرائيل رسيد . خواست او را نفرين كند كه خداوند به وى وحى فرستاد : «همانا بندگانم را به ميزان خردشانْ پاداش مى دهم» .

197 . تحف العقول : گروهى در حضور پيامبر اسلام ، مردى را ستايش كردند و همه ويـژگى هاى خوب را بـرايش بـرشمردند . آن گاه رسـول خدا فرمود : «عقـل او چگونه است ؟» . گفتند : «اى رسول خدا! ما از تلاش او در عبادت و ديگر خوبى ها سخن مى رانيم و تو از خرد او مى پرسى ؟» فرمود : «نادان از روى نادانى دست به زشتى هايى بزرگتر از زشتى انسانهاى گنهكار مى زند . همانا بندگان به ميزان خردشان در روز واپسين به رتبه هاى بالاتر نائل مى شوند و به پروردگار ، تقرّب مى جويند» .

198 . پيامبر صلّى الله عليه و آله ـ آن گاه كه نزد او از عبادت نيكوى مردى سخن راندند ـ : در عقل او بنگريد ؛ همانا بندگانْ در روز رستاخيز به اندازه عقلشان پاداش داده مى شوند .

199 . امام باقر عليه السّلام : موسى بن عمران عليه السّلام مردى از بنى اسرائيل را مى ديد كه سجده هاى طولانى مى كرد و خاموشى اش دراز بود . هر جا موسى عليه السّلام مى رفت، آن مرد، وى را همراهى مى كرد . روزى از روزها كه موسى عليه السّلام به دنبال كارى بود، از زمين سرسبزى گذشت . مرد عبادتْ پيشه ، آهى كشيد. موسى عليه السّلام بدو گفت : «چرا آه مى كشى ؟». گفت : «آرزو كردم كه اى كاش پروردگارم ، الاغى داشت و من آن را در اين سرزمين مى چراندم» . موسى عليه السّلام مدتى طولانى چشمانش را به زمين دوخت، در حالى كه از سخن آن مرد ، غمگين شده بود . بر موسى عليه السّلام وحى آمد كه : «چرا سخن بنده ام بر تو گران آمد . من از بندگانم به ميزان خردشان حسابرسى مى كنم» .

200 . سليمان ديلمى : نزد امام صادق عليه السّلام از عبادت و ديندارى و فضائل شخصى سخن راندم . فرمود : «عقل او چگونه است ؟». گفتم : «نمى دانم» . فرمود : پاداش، به اندازه عقل است . [آن گاه ادامه داد : مردى از بنى اسرائيل در جزيره اى سرسبز ، پُر درخت و پُر آب، خدا را بندگى مى كرد . فرشته اى از فرشتگان از كنار او گذشت . آن گاه گفت : «پروردگارا ! پاداش اين بنده را به من نشان ده» . خداوند پاداش بنده را به فرشته نشان داد ؛ امّا آن پاداش به نظر فرشته كم آمد .

خداوند بر فرشته وحى فرستاد كه او را همراهى كن . فرشته به صورت انسانى نزد او آمد . مرد عابد از فرشته پرسيد : «كيستى ؟» . گفت : «مردى عبادتْ پيشه ام كه خبر جايگاه و عبادت اين مكان به من رسيد . آمده ام به همراه تو خدا را عبادت كنم» . آن روز را با مرد بنى اسرائيلى سپرى كرد . چون روز ديگر شد، فرشته به وى گفت : «مكان تو پاكيزه است و تنها براى عبادت مناسب است» . مرد عابد گفت : «مكان ما عيبى دارد» . فرشته پرسيد : «آن عيب چيست ؟». گفت : «پروردگار ما چارپايانى ندارد . اگر خداوند، الاغى داشت، در اين مكان آن را مى چرانديم؛ چرا كه اين علف ها تلف مى شود!» . فرشته گفت : «خداوند ، الاغ مى خواهد چه كند ؟». مرد عابد گفت : «اگر خدا الاغى داشت ، اين علفها هرز نمى رفت». آن گاه، خداوند بر فرشته وحى فرستاد كه : همانا او را به اندازه عقلش پاداش مى دهم .

/ 19