بیشترلیست موضوعات طلاق، مردان و زنان طلاقهاي ظالمانه و غيرموجّه بررسي اختيار زن در طلاق طلاق خلع و مبارات اختيار طلاق براي زن عسر و حرج طلاق وكالتي وكالت عام يا خاص در طلاق؟! وكالت، قابل عزل يا غيرقابل عزل؟ ممانعت زن از طلاق طلاق و قاعده لاضرر ب ـ اختيارات ناشي از قرارداد اختيار دادگاه در طلاق ولايت دادگاه در امر طلاق توضیحاتافزودن یادداشت جدید نظر صاحب عروةالوثقي در اين زمينه قابل توجه است. وي هنگام طرح مسأله طلاق زن در مورد غيبت طولاني و بيخبر شوهر، قاعده نفي ضرر و حرج را در جايي كه دسترسي به حاكم نباشد و مسلمانان بايستي به جاي او در اين امر حسبي دخالت كنند مورد استناد قرار ميدهد. همچنين در فرضي كه شرايط مربوط به امكان طلاق فراهم نباشد، مانند اينكه نفقه زن غايب داده شود يا حيات غايب معلوم باشد و در مورد زنداني شدن شوهر به گونهاي كه امكان آزادي او نباشد و شوهر تنگدستي كه توانايي دادن نفقه زن خود را ندارد و در تمام موارد مشابه با اين امور، وي امكان طلاق به وسيله حاكم را بعيد نميداند.صاحب عروةالوثقي با اذعان به اين كه فقهاي پيش از او طلاق را در چنين مواردي مجاز نشمرده و به جديث نبوي «الطّلاق بيد من اخذ بالسّاق» استناد كردهاند، در برابر اين شهرت عظيم، به ادلّه نفي ضرر و حرج متوسل ميشود. وي بويژه در موردي كه زن، جوان است و بايد تمام مدت عمر را در مشقت شديد صبر كند، امكان طلاق زن به وسيله حاكم را مورد تأكيد قرار ميدهد و سرانجام چنين نتيجه ميگيرد كه هرگاه خودداري از طلاق و باقي گذاشتن رابطه زناشويي موجب سقوط زن در ورطه معصيت و ارتكاب حرام ميشود لازم است حكم به طلاق داده شود.38 همين نظريه پسازانقلاب مورد توجه قرار گرفت و قانوني گشت.در جريان اصلاح ماده 1130 قانون مدني، فقهاي شوراي نگهبان در مقام اظهار نظر پيرامون مصبوه مجلس در اين زمينه دچار اختلاف رأي شدند و در نهايت تصميم به استفسار نظر حضرت امام خميني (ره) گرفتند. آنها در نامهاي به معظم له پس از ذكر موضوع، دو نظر موجود در ميان فقهاي شوراي نگهبان را به اين شرح بيان كردند:«بعضي از فقهاي شورا ميگويند آنچه مستلزم حرج است، لزوم عقد در نكاح است و بر فرض كه ادله حرج در اينجا حاكم باشد، ميتواند لزوم عقد را دربر دارد و براي زن حق فسخ ايجاد كند و با توجه به اينكه موارد فسخ، اجماعا محدود است و اين مورد جزء آن موارد نيست، پس حق فسخ قهرا منتفي ميشود. عدهاي از فقهاء ميگويند كه علت حرج در اينجا تنها لزوم عقد نيست بلكه انحصار طلاق به دست مرد منشاء حرج است و ما به ادله حرج، اين انحصار را بر ميداريم و با مراجعه به حاكم احتياطا و ثبوت موضوع در نزد حاكم، مرد مجبور به طلاق ميشود و يا حاكم طلاق ميدهد.»پاسخ حضرت امام(ره) چنين بود:«بسمهتعالي طريق احتياط آن است كه زوج را با نصيحت والاّ باالزام، وادار به طلاق نمايند و در صورت ميسر نشدن، به اذن حاكم شرع، طلاق داده شود و اگر جرئت بود مطلبي ديگر بود كه آسانتر است. روح الله الموسوي الخميني».39پاسخ كوتاه حضرت امام(ره) سئوالات متعددي را ايجاد ميكند: طريق ارائه شده، طريقي مقرون به احتياط دانسته شده است، اگر قرار بر عدم رعايت احتياط باشد، طريق چيست؟ چه عواملي باعث ميشدند معظم له از ابراز نظر مكتوم خود پرهيز كنند؟ آن نظر چه بود؟در مورد شيوه آسانتر رهايي زن از ورطه زندگي نامطلوب كه در ذهن حضرت امام (ره) بوده است ميتوان حدسهايي زد. شايد نظر معظم له امكان فسخ نكاح به وسيله زوجه در موارد عسر و حرج بوده است. ادله نفي ضرر و حرج ميتوانند لزوم عقد نكاح را رفع كنند آيا نميتوانند انحصار فسخ نكاح به موارد معين را برطرف سازند؟ وانگهي تعدادي از فقها و حقوقدانان در مواردي مثل ابتلاي مرد به جذام و برص با استناد به لزوم نفي ضرر و حرج قائل به فسخ نكاح شدهاند. نظر مشهور فقها در مورد خيار فسخ زني كه همسرش «مجبوب» باشد متكي به هيچ نص خاصي نيست و مشهور فقها با استنباط از ادله خصاء و عنن و نيز قاعده لاضرر، جب سابق بر عقد را موجب خيار دانستهاند.40چنانچه معتقد به ايجاد خيار فسخ براي زوجه در موارد عسر و حرج باشيم اين اعتقاد ملازمهاي با رجوع به حاكم نخواهد داشت و زن ميتواند خود با وجود عسر و حرج، نكاح را منحل كند. البته براي پيشگيري از اختلافات آتي مناسب خواهد بود كه در چنين مواردي زن با طرح دعوي در دادگاه و اثبات وجود عسروحرج، انحلال نكاح راتثبيت كند.