اختيار دادگاه در طلاق - طلاق، مردان و زنان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

طلاق، مردان و زنان - نسخه متنی

سید صمد موسوی خوشدل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اختيار دادگاه در طلاق

در اديان و فرهنگهاي مختلف و در حقوق كشورهاي دنيا برخوردهاي گوناگوني در مورد نقش دادگاه در مسأله طلاق ملاحظه مي‏شود. در برخي از اين برخوردها طلاق، امري كاملاً خصوصي و صرفا مربوط به خانواده تلقي مي‏شود و نقشي براي دادگاه در اين زمينه در نظر گرفته نمي‏شود. در قطب مقابل، دخالت دادگاه در طلاق، امري ضروري محسوب مي‏شود و حكم دادگاه، از اركان طلاق دانسته مي‏شود و هيچ طلاقي بدون صدور حكم دادگاه واقع نمي‏شود. بين اين دو قطب نظامهايي قرار دارند كه كم و بيش نقشي براي دادگاه در طلاق قائل هستند ولي طلاق را حداقل در برخي موارد، بدون دخالت دادگاه قابل تحقق مي‏دانند.

با گذشت زمان و افزايش دخالت حكومتها در زندگي اتباع خود، امور خانواده بيش از پيش محتاج دخالت دولت شناخته شده و حساسيت دولتها به انحلال خانواده افزايش يافته است.

در فقه اماميه و ساير مذاهب اسلامي در حالت عادي كه براساس اراده مرد واقع مي‏شود، دادگاه نفيا يا اثباتا در چنين طلاقهايي دخالت نمي‏كند. در عين حال دادگاه در برخي وضعيتهاي ويژه مي‏تواند حكم طلاق را صادر كند و مرد را به طلاق وادار كند يا خود، طلاق را واقع سازد. در چنين مواردي حكم دادگاه از اركان طلاق محسوب مي‏شود و طلاق بدون آن نمي‏تواند محقق شود مگر آنكه زوج با تمايل و اراده خود آن را واقع سازد. در برخي وضعيتها نيز ممكن است با تهديد به مجازات و تعزير از سوي دادگاه، مرد را از تصميم به طلاق منصرف كرد يا در صورت وقوع طلاق مرد را وادار به رجوع نمود. اين فرض نيز قابل بررسي است كه در برخي موارد، طلاقي كه با وجود مخالفت دادگاه واقع شده باشد باطل تلقي شود.

اين مطلب روشن شد كه در شرايط عادي الزامي بر صاحبان اختيار طلاق براي انجام طلاق يا ترك آن وجود ندارد. اما اگر عنوان واجب بر طلاق، صدق كند يا طلاق، مصداق عنوان حرامي واقع شود وضعيت فرق مي‏كند. همچنين در جريان وقوع طلاق ممكن است برخي امور حرام و واجب وجود داشته باشند كه طلاق دهنده مكلف به ترك و انجام آنها باشد. در موارد فوق ممكن است امر حرامي در شرف وقوع باشد يا واقع شده باشد و استمرار يابد يا آنكه مكلف، در انجام امر واجبي تعلل كند. در چنين صورتي زوجه مي‏تواند براساس احكام امر به معروف و نهي از منكر همسر خود را به طلاق يا رجوع واجب وادارد و از طلاق يا رجوع حرام بازدارد. امر به معروف و نهي از منكر داراي مراتب مختلفي است و بهره‏برداري زن از مراتب مختلف تابع احكام مربوط است كه محدوديتهايي را براي اعمال مراتب بالا مقرر مي‏دارند.

صاحب نقش اصلي در وادار كردن مردم به انجام واجبات و ترك محرمات، حاكم است. تصور مواجهه با شلاق تعزير اوست كه مردا نرا از عملي ساختن تصميم ارتكاب حرام در امر طلاق باز مي‏دارد و به انجام واجب ترغيب مي‏كند و هم اوست كه حكم مجازات را در صورت ترك واجب و ارتكاب حرام صادر مي‏كند، مجازاتي كه در صورت تكرار جرم تشديد مي‏شود. در مجموعه‏هاي روايات به احاديثي از معصومين عليهم‏السلام برخورد مي‏كنيم كه در آن‏ها سخن ا زبه كارگيري شمشير و تازيانه توسط حاكم براي وادار كردن مردم به انجام واجبات و ترك محرمات در امور طلاق گفته شده است.95

علاوه بر الزاماتي در امور طلاق كه از سوي شارع، تحت عناوين حرام و واجب، ذكر شده‏اند و اجراي آنها با ضمانت اجراي كيفري (و در مواردي حقوقي) تضمين مي‏شود، قانونگذار نيز در مواردي در موضوع طلاق الزاماتي را از مقوله فعل يا ترك فعل مقرر مي‏كند و اقدامات دادگاه را ضمانت اجراي آن قرار مي‏دهد.

/ 25