«خلع» به ضم خاء و سكون لام، اسم است و مشتق از خلع به فتح خاء ميباشد كه به معني كندن است. ادبيات عرب و قرآن9 چون زن و شوهر را تشبيه به لباس براي يكديگر كردهاند، خلع را كنايه از طلاق قرار دادهاند. «مبارات» نيز به معني مفارقت ميباشد.منظور از طلاق خلع، آن است كه زن به واسطه كراهتي كه از شوهر خود دارد در مقابل مالي كه به شوهر ميدهد طلاق بگيرد. در چنين طلاقي مرد به تنهاي در مورد طلاق تصميم نميگيرد بلكه در جريان تحقق آن مانند عقود دو اراده دخالت دارند: اراده زن در جهت بخشيدن مالي به شوهر به انگيزه رها شدن از عقه زوجيت و در مقابل، اراده مرد در جهت قبول مال بذل شده و انحلال نكاح.طلاق مبارات نيز از لحاظ ساختمان حقوقي با خلع يكسان است جز اينكه در مبارات كراهت تنها از جانب زن نيست بلكه زن و شوهر از يكديگر منزجر شدهاند. ميزان فديه در طلاق مبارات نبايد بيشتر از مقدار مهر باشد. فقها طلاق مبارات را نوع خاصي از طلاق خلع شمردهاند.10لزوم دخالت اراده طرفين در جريان طلاق خلع و مبارات اين بحث را به وجود ميآورد كه در تحقق اين نوع طلاقها اراده زن چقدر مؤثر است و به اين ترتيب در فقه اماميه و حقوق مدني ايران مواردي وجود دارند كه زنان براي خود و نه به وكالت از شوهر، داراي اختيار در امر طلاق هستند؟ هر چند اراده آنها همراه اراده شوهر موجب انحلال نكاح ميشود.