بیشترلیست موضوعات طلاق، مردان و زنان طلاقهاي ظالمانه و غيرموجّه بررسي اختيار زن در طلاق طلاق خلع و مبارات اختيار طلاق براي زن عسر و حرج طلاق وكالتي وكالت عام يا خاص در طلاق؟! وكالت، قابل عزل يا غيرقابل عزل؟ ممانعت زن از طلاق طلاق و قاعده لاضرر ب ـ اختيارات ناشي از قرارداد اختيار دادگاه در طلاق ولايت دادگاه در امر طلاق توضیحاتافزودن یادداشت جدید 4ـ بررسي امكان وضع مقررات در مورد اختيار زن براي تقاضاي طلاق در مواردي كه مرد از ايفاي حقوق واجبه زن در زمينه استمتاع يا ساير زمينهها ناتوان است مشابه مورد عجز از انفاق. حتي اگر ترك وظايف زوجيت از سوي مرد در چنين مواردي، به دليل عدم توان او، نشوز تلقي نشود، ميتوان گفت كه مرد در چنين زمينههايي در صورت عدم بردباري همسرش، موظف به رها كردن اوست و طلاق ندادن او مغاير با وظيفه «امساك بمعروف» يا «تسريح به احسان» است.همچنين شوهر خود ميتواند با اعمال حقوقي خود اختياراتي را براي همسر خود در راه تحقق طلاق ايجاد كند و در ضمن يك عقد، شرطي را مورد توافق قرار دهد كه عامل تحقق طلاق باشد. اين شرط ميتواند به صورت «تعهد مرد به واقع ساختن طلاق در صورت تحقق شرايط خاص و عدم رجوع» يا «تعهد به وكيل ساختن زن در طلاق خود در صورت تحقق شرايط خاص» يا «تعهد به انتقال وجوه يا اموال معين به زن در صورت خودداري از انجام طلاق در شرايط خاص» (شرط فعل) يا «انتقال قهري وجوه يا اموال معين مرد به زن در صورت عدم مبادرت به طلاق در شرايط خاص» (شرط نتيجه) و يا ساير اشكال متصور باشد. البته صحت برخي از اشكال مورد ترديد قرار گرفته است. مثلاً فقها صورت اول فوق را باطل دانستهاند.52 شكلي كه در عمل بيشترين توجه را به خود جب كرده و مناسبترين و مفيدترين شكل تشخيص داده شده است شرط وكالت زوجه در طلاق خويش به صورت شرط نتيجه است.اينك تعهدات فوق تنها در قالب شرط ضمن عقد لازمالاجرا ميشوند يا راههاي ديگري از قبيل التزام يكجانبه مرد به آنها وجود دارند، تابع بحثهاي مفصل حقوقي و از جمله چگونگي اعتبار شرط ابتدايي است.علاوه بر تعهد زوج در ضمن عقد برخي ديگر از اقدامات حقوقي مرد نيز ميتوانند به نحوي براي زن اختيار واقع ساختن طلاق ايجاد كنند. بنا به اعتقاد برخي از فقها، مرد ميتواند همسر خود را در انتخاب خود يا شوهر مخير گرداند. در اين صورت هرگاه زن، همسر خود را انتخاب كند زوجيت ادامه مييابد ولي اگر خود را برگزيند، مطلقه خواهد شد.همچنين اگر طلاق فضولي مورد پذيرش قرار گيرد زن نيز ميتواند مبادرت به چنين طلاقي كند و در اين صورت هر چند طلاق با تنفيذ شوهر اعتبار پيدا خواهد كرد ولي به هر حال نقش زن در تحقق آن قابل انكار نخواهد بود. بويژه با قبول اين نظر كه آثار طلاق از زمان وقوع، و نه از زمان تنفيذ، جاري باشد، نقش زن برجستهتر خواهد بود.تخييراصليترين منبع در مسأله تخيير، آيه 28 سوره احزاب است. در اين آيه، پيامبر صلّياللّه عليه و آله مأمور شده بود تا آمادگي خود را براي رهايي همسران خود در صورتي كه آنها طالب تجملاّت و زينت دنيا باشند به آنها ابلاغ كند. بر اين اساس زنان مزبور بين انتخاب خود يا پيامبر(ص)، مخير شدند و پيامبر(ص) را برگزيدند و اگر خود را انتخاب ميكردند، مطلّقه محسوب ميشدند يا طلاق داده ميشدند.برخي فقهاء، تخيير را مخصوص پيامبر(ص) ندانسته و گفتهاند كه هرگاه مرد، همسر خود را در امر جدايي، مخيّر گرداند، اگر زن، همسر خود را برگزيند و يا به ميزاني كه اتّصال را برهم زند، سكوت كند، اثر حقوقي خاصي بر تخيير مترتب نميشود. امّا اگر زن، مايل به جدايي باشد و به تعبير فقهاء، خود را انتخاب كند بنا به عقيده ابن جنيد از فقهاي اماميه، طلاقي اگر در مقابل عوض باشد، بائن است. ابن ابي عقيل از فقهاي اماميه به رجعي بودن طلاق مزبور معتقد است امّا اكثر فقهاي اماميه معتقدند كه تخيير در اين مورد نيز اثر حقوقي ندارد.