بیشترلیست موضوعات طلاق، مردان و زنان طلاقهاي ظالمانه و غيرموجّه بررسي اختيار زن در طلاق طلاق خلع و مبارات اختيار طلاق براي زن عسر و حرج طلاق وكالتي وكالت عام يا خاص در طلاق؟! وكالت، قابل عزل يا غيرقابل عزل؟ ممانعت زن از طلاق طلاق و قاعده لاضرر ب ـ اختيارات ناشي از قرارداد اختيار دادگاه در طلاق ولايت دادگاه در امر طلاق توضیحاتافزودن یادداشت جدید آنچه گفته شد مربوط به عجز سابق بر عقد نكاح است. حال اگر مرد پس از عقد نكاح، از دادن نفقه زوجه عاجز شود بنا به آنچه مشهور دانسته شده، زن، حقّ فسخ نخواهد داشت. در مقابل برخي معتقدند زن خود حق فسخ خواهد داشت و برخي ديگر ميگويند وي ميتواند از طريق حاكم، نكاح را فسخ كند. در تأييد اين سخن به صحيحه ابي بصير استناد شده كه در آن اين اختيار به حاكم داده شده است كه بين مردي كه لباس و نفقه همسر خود را تأمين نميكند و زوجه او جدايي افكند. در اين روايت از حضرت امام محمدباقر عليهالسلام چنين نقل شده است: «من كانت عنده امرأة فلم يكسها ما يواري عورتها و يطعمها ما يقيم صلبها كان حقّا علي الامام أن يفرُق بينهما.» يعني اگر كسي نتواند همسرش را بپوشاند و سير كند، حاكم بايد طلاق را جاري كند. صاحب جواهر پس از نقل نظر فوق آن را رد ميكند.25در اينكه پرداخت نفقه زوجه دائمه در اسلام بر مرد واجب است ترديدي نيست و روايات واصله در اين مورد در حد تواتر بلكه به تعبير صاحب جواهر فوق حد تواتر است.26اگر مرد در عين تمكن، از انجام وظيفه انفاق خودداري كند، حاكم ميتواند او را از ارتكاب حرام، نهي و به انجام واجب، امر نمايد. مرد در چنين صورتي سه راه در پيش دارد: ممكن است دست از استنكاف بردارد و از آن پس نفقه زوجه را پرداخت كند27 فرض ديگر آن است كه مرد اقدام به طلاق كند. كه حسب مورد با تحقق طلاق يا با پايان عدّه، وظيفه انفاق ساقط ميشود مگر در مورد نفقه پرداخت نشده گذشته. فرض سوم آن است كه مرد به لجاجت و استنكاف ادامه دهد حاكم بر او سخت ميگيرد تا نفقه همسر را بپردازد يا اقدام به طلاق زوجه خود كند.28 ماده 105 قانون مجازات اسلامي (تعزيرات)29، اين امكان را براي دادگاه پيشبيني كرده كه هرگاه مرد در صورت استطاعت خود و تمكين زن، از پرداخت نفقه خودداري كند شوهر را تعزير كند.اگر اجبار به انفاق ممكن نباشد و مرد از طلاق دادن همسر خود نيز امتناع كند، حاكم ميتواند نفقه زن را از اموال شوهر پرداخت كند هر چند اين امر مستلزم فروش اموال شوهر باشد.30 اگر چنين كاري نيز ممكن نباشد، حاكم مرد را اجبار به طلاق خواهد كرد و در صورت ميسر نبودن اجبار به طلاق، حاكم خود به عنوان ولّي، طلاق را جاري خواهد كرد.31در مورد كسي كه عاجز ا زانفاق است همين مراحل با اندك اختلافي مطرح است. كسي كه توانايي بالفعل انفاق به زوجه را ندارد موظف است توان بالقوه خود را به فعليت درآورد32 و نفقه همسر خود را بپردازد. هرگاه چنين امري ممكن نباشد يا مرد از توانايي بالقوه انفاق نيز محروم باشد، تكليف رها ساختن زوجه برعهده او خواهد بود. زيرا نگهداشتن زن بدون پرادخت نفقه او از مصاديق «امساك بمعروف» نيست و هرگاه مرد قادر به چنين امساكي نباشد لاجرم بايد «تسريح باحسان»33 را عملي سازد.34 در اين صورت اگر مرد خود اقدام به طلاق نكند، به اين كار اجبار ميشود و هرگاه اجبار او ميسر نشود حاكم به عنوان وليّ، اقدام به طلاق خواهد كرد. نكته جالب، آن است كه رسيدگي به مسأله استنكاف يا عجز از سوي دادگاه تنها با درخواست زن، شروع خواهد شد. استمرار رسيدگي نيز بستگي به نظر زن دارد.استنكاف يا عجز شوهر از دادن نفقه زن در بسياري از موارد ممكن است منجر به عسر و حرج او شود اما صدور حكم طلاق در فقه، وجود عسر و حرج نيست لذا دادگاه، تقاضاي زن ثروتمندي را كه شوهر تنگدست او عاجز از انفاق است، ميپذيرد و حكم طلاق صادر ميكند.