* مبانى و اقوال: دو ديدگاه درباره حجت بودن حديث غير متواتر وجود دارد:1. ملاك در حجت بودن خبرهاى واحد, درستى سند و مورد اعتماد بودن راويان است.آقاى خوئى, كه از طرفداران اين ديدگاه است, مى نويسد:(انّ الملاك فى حجية اخبار الآحاد هو وثاقة رواتها والمناط فى عدم حجّيتها عدم وثاقتهم.)2معيار در حجت بودن خبرهاى واحد, مورد اعتماد بودن راويان و در حجت نبودن آنها, مورد اعتماد نبودن راويان است.همو, در جاى ديگر مى نويسد:(الميزان فى حجية الخبر تمامية سنده فى نفسه.)3ميزان در حجت بودن خبر, تمام بودن سند آن است.2. روايت با معيار و تراز ديگرى نيز, حجت مى شود و آن اعتماد به صادر شدن روايت است, هر چند مورد اعتماد بودن راويان به دست نيايد و يا حتّى بالاتر مورد اعتماد نبودن آنان به دست بيايد.ميرزا حبيب اللّه رشتى, از طرفداران اين ديدگاه, مى نويسد:(ضعف السّند مع حصول الوثاقه وسكون النفس غيرمعيب على الرواية.)4ضعيف بودن سند, در موردى كه اطمينان از حديث وجود دارد, اشكالى بر آن وارد نمى كند.بازتاب اختلاف دو ديدگاه را مى توان در مسأله شهرت رديابى كرد; چه آن كه ميان طرفداران دو ديدگاه درباره اعتبار شهرت عملى و پاره اى از شهرتهاى فتوايى اختلاف درگرفته است.ديدگاه دوّم, شهرت عملى را جبران كننده ضعف روايت و همين شهرت و شهرت فتوايى را در صورت مخالف بودن با روايت, شكننده اعتبار روايت مى داند.برعكسِ آن, ديدگاه اوّل به هيچ يك از اين دو نقش (جبران كنندگى و شكنندگى) تن در نمى دهد. از نظر طرفداران اين ديدگاه, اگر حديث راويانى مورد اعتماد دارد, از روى برگردانى اصحاب و عمل نكردن آنان, چه باك و اگر ندارد, از اعتماد مشهور چه سود!آقاى خوئى مى نويسد:(انه بعد ثبوت صحة الخبر لايضرّه اعراض المشهور عنه.)5پس از ثابت شدن درستى روايت, روى گرداندن و عمل نكردن مشهور زيانى به اعتبار آن وارد نمى كند.وى, نقش جبران كنندگى را نيز براى شهرت نمى پذيردو دليل آن را چنين ذكر مى كند:(ملاك, مورد اعتماد بودن راوى است.)6البته از آن جا كه اين ديدگاه بر مورد اعتماد بودن راويان تكيه مى كند, شمارى از طرفداران آن براى عمل, يا روى گرداندن از مشهور در صورتى كه به مورد اعتماد شمردن يا مورد اعتماد نشمردن راويان بينجامد, اعتبار قائل هستند.7محقق خوانسارى, به وجود دو ديدگاه ياد شده و نقش و بازتاب آن در شهرت توجّه نشان مى دهد و نراقى را طرفدار ديدگاه اوّل و خود را طرفدار ديدگاه دوّم به شمار مى آورد. وى از نراقى با اين تعبير ياد مى كند:( او توجّهى به روايتهاى غيرصحيح نداشت.)و سپس يادآور مى شود.(امّا كسانى اعتبار روايتهاى معتبر را گاه به لحاظ عمل فقيهان مى دانند, به رغم آن كه آن روايتها ضعف سند دارند.)8محقق خوانسارى, چون اين ديدگاه را درست مى يابد هر دو نقش جبران كنندگى و شكنندگى را براى شهرت مى پذيرد و سخت به اين دو پاى بندى نشان مى دهد. به ذكر عبارتهايى چند از دهها عبارت او در اين زمينه بسنده مى كنيم:الف. (ضعف السند منجبر بالشهرة.)9ب. (أن كان الخبر مع ضعف السند معمولاً به فلامانع من العمل به.)10اگر به خبرى, برخلاف ضعف سند آن, فقيهان عمل كردند, در عمل به آن, بازدارنده اى نيست.ج. (والخبر مع مخالفة المشهور كيف يؤخذ به.)11چگونه مى توان به روايتى كه مشهور با آن مخالفت كرده اند, تمسك جست.شرح اين نكته كه چگونه ديدگاه دوّم به پذيرش دو نقش ياد شده براى شهرت تن در مى دهد, بخشى از بحث بعدى (دليل اعتبار شهرت) است.