بیشترلیست موضوعات سكولاريست ها و دولت اسلامى (قسمت اول) سكولاريستى كردن دولت عصر اسلام يا سكولاريزم؟ تحول بنيادين توهم اسلامى كردن دولت! تجربه اسلامِ سياسى روانِ گسسته (النفس المبتوره) معركه دفاع نظرى نقطه عطف دهه هشتاد جريان منفى تحليل ادعاها جريان هاى پديد آمده دور پندارى ها توضیحاتافزودن یادداشت جدید
واژه ها و اصطلاحات شايعِ نزاع طبقاتى كه به جبر در لا به لاى نوشته هاى (شرابى) مى آيد, و آن چه كه در پى دارد از قبيل مشوه ساختن حقيقت و پيچيده كردن زبانى كه عرضه مى كند, چندان براى ما اهميت ندارد, بلكه آن چه حايز اهميت است اعتراضى است كه نص نوشته او به صراحت در بردارد و آن اين كه تحوّل تنها مرهون قدرت اسلام گرايان است, و سكولاريزم چيزى بيش از يك مكتب فكرى و منهج نوشتارى شمرده نشده و اثرى از برنامه سياسى آن و طرح آن درباره دولت وجود ندارد مگر هنگامى كه (كودتاها) تحولات ناگهانى در عالَمِ واقع اتفاق افتاده كه به زيان آن چه كه از آن به اسلام سياسى ياد مى شود و جوهره آن كه در طرح دولت اسلامى تبلور يافته است, تمام شده است.هنگامى كه در اين باره به يكى ديگر از شخصيت هايِ بزرگ سكولاريزم فكرى مى پردازيم, مى بينيم كه در نوشته هايش درباره ناكاميِ سكولاريزم سياسى و فكرى از دنياى عرب فراتر رفته و به جهان اسلام مى رسد, آن گاه كه مى گويد: (ما مى بينيم ميليون ها مسلمان در اندونزى و هند و بنگلادش و پاكستان و تركيه پناه گاه و مرجع خود را در اسلام مى يابند, اما بى ترديد پيروزى [امام] خمينى[قدس سره] در ايران بود كه دين را در عرصه هاى عينى مطرح ساخت و استوار گردانيد و جاى گزينِ روى كردهاى سكولاريستى در انقلاب عربى و سوسياليستى ساخت.)12(محمد آرگون) سپس به تأكيد بر چيزى مى پردازد كه از آن به سيطره پيام اسلامى معاصر و دامنه شمولى كه از آن برخوردار است, ياد مى كند آن جا كه مى افزايد: (محورهاى پيام اسلاميِ معاصر و فرضيه ها و موضوعات آن به شكلى مستقيم يا غير مستقيم از سوى همه به كار گرفته مى شود.)13
تحول بنيادين
مسئله سقوط سكولاريزم و صعود اسلام يا به عكس, از قبيل معادلات منطقى و قضاياى انتزاعيِ صرف كه تأثيرى بر واقعيت موجود ندارد, نيست, بلكه چنين سقوط و صعودى برترى يكى از دو طرف را برحصول انحطاط هاى بزرگ در جوامع اسلامى و در طبيعت روابط آن با جهان و به طور خاص با دنياى غرب مدلَّل مى سازد, همان گونه كه صعود يكى از دو طريق اسلام يا سكولاريزم و موفقيت طرح سياسى هر يك از آن دو براى دولت اسلامى يا دولت سكولاريستى به تغييرى فراگير در بافت اجتماعى و عناصر سياسى و اقتصادى تشكيل دهنده آن, و به پيدايش تصوراتى تازه در مورد رابطه ميان مسلمانان و دنيا در سطح روابط دولتى و تمدنى با ديگران, مى انجامد.هنگامى كه ما از رابطه مسلمانان با ديگران سخن مى گوييم تأكيد بر اين است كه از ميان همه اكنون غرب داراى اهميت است; يعنى غرب (ماده و روح اين عصر) را مى نماياند, همان گونه كه (فضل شلق) به كنايه از حضور چشم گير غرب و شدت سيطره آن, تعبير مى كند.14همان طور كه (هشام شرابى) مى گويد غرب حالتى به خود گرفته كه (ما را آن گونه كه مى خواهد مى شناسد و با قدرت برتر خود اشياء را نام گذارى مى كند, بر ما نام مى نهد و ماهيتمان را تعيين مى كند, كه كيستيم و چيستيم, و در نتيجه موضع خود و شيوه برخوردش با ما را استوار مى سازد…; و در هر حال هدفش نسبت به طرف ديگر, يعنى مسلمانان, اين است كه او را به معناى فرويدى كلمه عقيم سازد, تا شرط سيطره كلى بر او محقق گردد.)15در كلامى از امام خمينى چنين آمده است: (همه مصايب و مشكلات ما در اين نهفته است كه ما متأثر از غرب هستيم…, تا جايى كه نوع افتخار ما نيز غربى است, گويا به مردمانى غربى بدل شده ايم.)16و در قالب طرح سكولاريستى دولت (مظاهر غربى به هدفى بدل شده كه جوانان مسلمان شرق طالب آن هستند) همان گونه كه در سخنى ميان امام خمينى و وزير امور خارجه تركيه در ملاقاتش با حضرت امام در تاريخ 10 ژوئن 1979 آمده است.اين رابطه با غرب در سايه طرح اسلامى دولت, ساختارى به دست مى آورد كه در بسيارى از عناصر تشكيل دهنده خود, با ساختار آن در سايه طرح سكولاريستى دولت اختلاف ريشه اى دارد. اما اين تفاوت ميان دو طرح مانع از آن نگرديده كه برخى نويسندگان از ناتوانى طرح سكولاريستى دولت در دفع هجوم غرب بنويسند و به موفقيت طرح اسلامى در بالاترين نمونه اش با تمسك به اصول, و پيروى از [امام] خمينى در رويارويى با استكبار غربى هم چون راه منحصر به فرد و بى بديل, اعتراف كنند.(هشام شرابى) پس از آن كه از عقيم سازى عرب و مسلمانان توسط غرب سخن مى گويد, عقيم سازيى كه از راه اقتصاد و سياست و فرهنگ و تبليغات انجام مى شود. درباره لحظه بيدارى كه به جوشش مبارزاتى به لحاظ روند و ماهيت نسبت داده مى شود, چنين مى نويسد: (از اين جاست كه (ردّ پاترياكى) و ريشه اى [امام] خمينى ظاهر مى گردد, ردّى منحصر به فرد و مؤثر كه توانايى حمايت از جمعيت هاى سياسى را در رويارويى با اين هجوم و متوقف ساختن عمليات عقيم سازى مسلمانان كه غرب همواره هم چون فرهنگى با قدرت و تبليغ پى مى گيرد, دارد.)17