جريان منفى - سکولاریست ها و دولت اسلامی (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سکولاریست ها و دولت اسلامی (1) - نسخه متنی

خالد توفیق؛ مترجم: مصطفی فضائلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جريان منفى

آن چه بايد به آن اعتراف كنيم اين است كه نمى توان همه جريان سكولاريزم را در ظرفى واحد قرارداد, پس حركت سكولاريستى معاصر در دنياى عرب و اسلام حركتى همگون و يك پارچه پيرامون باورهاى معين و ثابت نيست, بلكه در ميان بزرگان آن اختلاف نظر و تفاوت ديدگاه ها وجود دارد, ولى با وجود اين ما مى توانيم از قدر مشترك هايى سخن بگوييم كه در ميان باورهاى افراطيان آن وجود دارد, از جمله كسانى كه هر ساختارى از ساختارهاى دولت اسلامى را با هر محتوا و شكلى رد مى كنند, چه رسد به اين كه آن را پشتيبانى و يارى كنند. بلكه برخى از آن ها در صدور احكام كليِ بالبداهه شتاب ورزيده, و برخى از آنان در چهار چوب هاى نظرى آن و قالب هاى ايدئولوژيكى آن فرو رفته و حركت موجود را منجمد ساخته, و چشم را بر متغيرات آن بسته, و ترجيح داده اند كه به چهار چوب هاى نظرى و قالب هاى ايدئولوژيكى آن وفادار بمانند, به جاى آن كه صحت آن را در پرتو متغيراتى بيازمايد كه در جهان اسلام در سه دهه اخير دوام داشته است.

آنان شمار بسيارى هستند كه آبشخورهاى نظرى آنان و خاستگاه هاى ايدئولوژيكى شان متعدد است و شامل ماركسيست ها, ملى گرايان و غرب گرايان هستند. از شخصيت هاى جريان نخست يكى از پيشوايان ماركسيستى جهان سومى و بارزترين نظريه پرداز آن (سميرامين)مى نويسد: اكنون, در واقع بحران وجود دارد و ليكن (جنبش سلفى با ابعاد مختلفش تنها يكى از عوارض اين بحران است, و راه حلِ آن نيست, اين جنبش از مسئوليت در روياروييِ صحيح با اين چالش مى گريزد.)62

در جريان ملى گرايى, بعضى, استعدادهاى فكرى خود را فراخواندند تا خروش اسلامى ـ انقلابى و تحول گرا را به منزله ابزارى براى بروز فريادهاى فرقه اى و قومى قرار دهند, در تلاش براى خلع سلاح حركت اسلامى در نقد جريان ملى گرايى كه زشت ترين نمونه تجزيه و تفرقه را در پيكر اسلامى بر ويرانه هاى به جا مانده از آخرين هويت هاى سياسى مسلمانان در آغاز اين قرن پديد آورد. يكى از اركان اين جريان تنها چند ماه پس از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران مى نويسد: (نبايد شگفت زده شويم كه امروزه با وجود استمرار دعوت ها به ايدئولوژى هاى دينى, نسيم ملى گرايى ها, نژاد پرستى ها و ميهن پرستى ها از سواحل درياى مديترانه تا اعماق آسيا در شرق و تا كوهستان هاى الجزاير در غرب شدت مى گيرد.)63

اين برداشت, قرائتى كاملاً معكوس است, زيرا همه مى دانند كه تجزيه و تفرّق در جهان اسلام هيچ گاه مانند زمان آغاز طرح ملى گرايى و دولت هاى ميهنيِ آن آشكار نشد, تا جايى كه شمار اين دولت هاى ميهنى در سرزمين هاى مسلمانان از پنجاه گذشت.

در همان روند ملى گرايى برخى نظريه پردازانِ اين جريان, براى ترسيم خطوط تقاطع و جدا كننده فرضى ميان جنبش انقلابى عربى و جنبش انقلاب اسلامى در تلاشى كه هدفش بستن درهاى هرگونه پيوند ممكن ميان ايران و دنياى عرب پس از پيروزى انقلاب ايران بود, شتاب كردند. (ناصيف نصّار) در مقاله اى تحت عنوانِ (عرب و اسلام و انقلاب ايران) چنين مى گويد: (حركت انقلابى ـ عربى در روندى مخالف با انقلاب سلفى حركت مى كند, البته نه در سطح آزادى استقلالى, بلكه در سطح اهداف دور دست, اهدافى كه مى توان آن ها را در يك هدفِ بزرگ خلاصه كرد و آن عقلانى كردن زندگى اجتماعى ـ ملى در سطوح مختلف است… از اين رو, معركه در سال هاى آينده ميان سلفى هاى جديد و انقلابى هاى پيش رو, و تلاش گر براى آزادى كامل و عقلانى كردن, سخت خواهد بود.)64

اين نصوص مى تواند به اسنادى اساسى در تحريك و فراهم سازى درگيرى داخلى در دنياى عرب و برافروختن جنگى كه چند ماه پس از نوشتن اين متن ميان عراق و ايران به راه افتاد, و شاهد نوعى هم پيمانى عربى رسمى با بغداد و به نام كمك رسانى به خط مقدم در جنبش آزادى عرب بود!

فرصت ارزش مندى بود براى تحقق يافتن اتحاد عربى ـ ايرانى به جاى اين جنگ, كه ضايع گرديد, فرصتى براى ايجاد (جبهه اى نيرومند و مركز قدرتى فعّال در غرب آسيا و شمال آفريقا)65 همان گونه كه يكى از بزرگان نظريه پرداز استراتژيك در دنياى عرب يعنى (انور عبد الملك) در زمانى نزديك به پيروزى انقلاب در ايران اعلام كرد, و برخى او را به سخره گرفتند و نصيحتش كردند كه (استراتژى هاى تمدن جهانى)66 را رها سازد تا بناى داخلى تحكيم گردد. حال آن كه ما پس از دو دهه بر بناى تمدن عربى در داخل به توافق نرسيديم, و به ديگران نيز اجازه نداده ايم كه گامى در راه اين بنا, يا دست كم ترميم آن بردارند, پس ما در هر دو تلاش زيان كرديم, و فرصت انقلابى را از دست داديم, يعنى گران بها ترين چيزى را كه داشتيم.67

/ 19