سلسله هاى اسلامى در ايران و مساله مشروعيت - سلسله های اسلامی در ایران و مساله مشروعیت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سلسله های اسلامی در ایران و مساله مشروعیت - نسخه متنی

علی رضا شجاعی زند

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سلسله هاى اسلامى در ايران و مساله مشروعيت

عليرضا شجاعى زند

مشروعيت

مشروعيت Legitimacy 1, اساس و پايهء حاكميت است كه همزمان به دو موضوع متقابل اشاره دارد: يكى ايجاد حق حكومت براى حاكمان(Governors) و ديگرى شناسايى و پذيرش اين حق از سوى حكومت شوندگان(Governeds). غصب(Usurpation) نقطهء مقابل مشروعيت, از جمله مفاهيمى است كه با مفهوم مشروعيت تولديافته و به درك دقيق تر آن مدد رسانده است. از آن جا كه دوام و قوام حاكميت ها بسته به مشروعيت آنان است, حكومت هاى غاصب و غيرمشروع نيز در تلاشند تا بشكلى حاكميت خود را با نوعى از مشروعيت, ولو كاذب بيارايند. مشروعيت و مشروعيت يابى مى تواند قدرت وحشى و عريان را به اقتدارى مقبول و متفاهم بدل نمايد.

مشروعيت همواره يكى از مباحث محورى متفكران اجتماعى و انديشمندان سياسى بوده است. گزنفون معتقدبود كه حتى در حكومت هاى تيرانى, كه بر بنياد اجبار و غلبه برپا گرديده اند, نيز همه چيز به نيروى مادى صرف ختم نمى شود. در بن انديشهء عدالت و دولت آرمانى افلاطون و هم چنين تمايزى كه ارسطو ميان حكومت هاى موناركى, آريستوكراسى و دموكراسى قايل مى شد, به نوعى به مسئلهء مشروعيت توجه شده است. در تحليل لاك از طبيعت دولت, بحث بر سر جابه جايى منبع مشروعيت از حق الهى به رضايت مردم است.2 روسو مى گويد:

مقتدرترين فرد هم هيچ گاه تا بدان حد قوى نيست كه بتواند براى هميشه آقا و فرمانروا باشد مگر اين كه زور را به حق بدل كند.3

غالب جامعه شناسان دين و سياست بر اين باورند كه: هر جامعه اى نيازمند عقايد مشتركى است كه به تنظيمات اجتماعى مشروعيت بخشد. يكى از موضوعات مورد اهتمام جدى ماكس وبر به عنوان بنيانگذار جامعه شناسى سياست, مسئلهء مشروعيت بوده است. او مى گويد: بشر نيازمند آن است كه زندگى اش را بامعنا سازد و تلاش دارد كه هدف هايى را به كنش هايش نسبت دهد. اعمال قدرت و تمكين در برابر آن نيز مستلزم يك پشتوانهء معنايى است كه محتواى مجوز حاكم براى حكومت و توجيه مردم براى اطاعت را مشخص مى سازد. وبر, تئوريسين مشروعيت سياسى معتقد است كه قدرت به سه طريق مشروعيت مى يابد:

ـ سنن و رسوم گذشته

ـ دعوى كاريزمايى يك رهبر فرزانه

ـ توافقات عقلانى متجلى در قوانين.

مشروعيت هاى مبتنى بر سنت در حكومت هاى پدرسالار(patriarchal), پاتريمونيال ) (Patrimonial) و فئودال و به طور كلى انواع حكومت هاى موروثى ـ سلطنتى ديده شده است. مشروعيت پادشاهان, مستقل از تبرك كليسائى و بى نياز از بيعت عمومى, بر دودمان و سلسله اى استوار است كه خود را برگزيدهء بى واسطهء الهى مى داند. در عين حال برخى از حكومت هاى پادشاهى در طول تاريخ, بعضا از مشروعيت دوگانهء سنتى ـ كاريزمايى برخوردار بوده اند مشروعيت آميختهء اين پادشاهان چنين محقق مى گرديد كه:

/ 16