بیشترلیست موضوعات اسلام و توسعهنيافتگى: بازنگرى يك معماى ديرينه× چكيده: 1. مقدمه 2. آمار و فرايندى كه نيازمند توضيح است نقش مراكز آموزشي در ارتقأفرهنگ عمومي از ديدگاه امام خميني(ره) الف ـ جايگاه خاص مراكز آموزشي در رهنمودهاي حضرت امام(ره) ب ـ آموزش و پرورش به منزله يك فرآيند 3. سه قضيه اصلى (25) 4. خود اسلام به عنوان مانع دايمى توسعه 5. جهانبينىهاى ايستا به همراه اسلام 6. شكلگيرى تصورات و دانش مسلمين 7. جامعهگرايى 8. به سوى يك تركيب جامع [سنتز]; نقش كليدى بحث عمومى (68) توضیحاتافزودن یادداشت جدید
بهخاطر آوريد كه نظريه عدم ارتباط اقتصادى تكيه بر مشاهداتى دارد كه طبق آنها برداشتهاى اسلامى اى كه بطور وسيع مطرح بودهاند، اغلب با حيله همراه بودهاند. اين واگرايى [تفاوت] روشن، بين عقيده و عمل، خود نوعى رجحان تحريف است. رودنسون و جونز بدرستى معتقدند كه اين امر باعث محدود شدن تاثير عمدى مقررات مذهبى نادرست مىگردد. اما آنها تاثير ناخواسته تظاهر به تاييد اين مقررات [يا ترتيبات] را ناديده گرفتند. زمانى كه بحث عمومى به تباهى گرايد، در آن صورت تشخيص درست مسائل اقتصادى دشوار خواهد شد. در اروپا، كليسا تمايزات بين بهره و ربا را مورد بحث قرار داد. از قرن دوازدهم ادبيات مدرسى (69) آنها را پذيرفت و قانونمند ساخت. اين شناسايى در پيچيدهتر ساختن بحث اقتصادى نقش داشت; مثلا عناوينى مانند ريسك (مخاطره) و هزينه فرصتبا استقبال قابل توجهى مطرح شدند، اما در بحث اسلامى، همواره بهره و ربا يكسان تلقى مىشوند. در عين اين كه اين موضوع فرد مسلمان را از گرفتن و دادن بهره باز نداشت، اما بدون شك از رشد انديشه اقتصادى در جهان اسلام كاست. يك مساله ديگر در ارتباط با نظريه عدم ارتباط اقتصادى اين است كه منطق عمل دسته جمعى را در نظر نگرفت. برخلاف رفتار فردى، فرار از [حيله در] قوانين مربوط به سياستهاى اجتماعى، نياز به عمل دسته جمعى دارد كه همان دسترسى به رجحان تحريف مىتواند مانع از آن گردد. لذا در عمل از طريق فشارهاى داخلى و درونى تغيير قوانين رفتار فردى نسبتبه سياست اجتماعى، كه احتمالا نياز به كمك نيروهاى خارجى و برونى دارد، آسانتر است. در راستاى اين پيامدها احكام ضد بهره، بطور منظم قابليت فرار داشتند، ولى قوانين سازماندهنده برنامه آموزشى سنتى چنين نبودند. نيروهاى تغييردهنده برنامه آموزشى عمدتا از خارج مىآمدند. [هنوز] تدوين يك بررسى تمام عيار در مورد رابطه بين اسلام و توسعه اقتصادى [به قوت خود] باقى است. در عين حال همانطور كه ملاحظه كردهايم براى اين تحقيق، برخى از عناصر مورد نياز تدوين شدهاند. البته همسازى و تركيب ديدگاههاى مختلف بايد كاملتر از اين صورت گيرد، كه در انتهاى يك مقاله اشاره شود. گذشته از اين، با در نظر گرفتن تحولات زمان، فضا و موقعيت اجتماعىاى كه مسلمانها با آن مواجهند و عكسالعملهاى آنها، نياز به پالايش ديدگاههاى مختلف وجود دارد. توجه به اين ديدگاهها ممكن استبراى درك اهميت عواملى كه در اين مقاله نقش كليدى دارند (ساختار سياسى، جامعهگرايى، بحث عمومى و خود اسلام) سرنخهايى ارائه دهند. مضافا [با كمك آنها] مىتوان بيان كرد كه چگونه ممكن بود از افول اقتصادى طولانى جهان اسلام ممانعتشود.