نقش مراكز آموزشي در ارتقأفرهنگ عمومي از ديدگاه امام خميني(ره) - اسلام و توسعه نیافتگی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسلام و توسعه نیافتگی - نسخه متنی

تیمور کوران؛ مترجم: یداله دادگر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نقش مراكز آموزشي در ارتقأفرهنگ عمومي از ديدگاه امام خميني(ره)

دكتر قراملكي

مقدمه:




  • خرد هر كجا گنجي آرد پديد
    خداي خرد بخشِ بخرد نواز
    همان ناخردمند را چاره ساز



  • زنام خدا سازد آنرا كليد
    همان ناخردمند را چاره ساز
    همان ناخردمند را چاره ساز



اين گفتار مشتمل بر چهار فصل است1: فصل اول در بيان جايگاه خاص مراكز آموزشي در رهنمودهاي حضرت امام(ره). فصل دوّم در بيان اينكه آموزش و پرورش در ديدگاه حضرت امام به منزله يك فرآيند است. فصل سوّم در ابعاد مختلف نقش مراكز آموزشي در ارتقأ فرهنگ عمومي، فصل چهارم در بيان توصيه هاي كليدي امام در بهينه سازي نهاد آموزش و پرورش.

الف ـ جايگاه خاص مراكز آموزشي در رهنمودهاي حضرت امام(ره)

حضرت امام خميني(ره) با بصيرت پيامبرانه خويش همه ارگانها و نهادهاي اجتماعي كشور، اعم از نهادهاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و... را مشفقانه مورد راهنمايي و هدايت نوراني خويش قرار

مي دادند. امّا، در اين ميان نهاد مهّم آموزشي كه هرگز نبايد از عنصر تزكيه و تربيت خالي باشد، در كلام ايشان جايگاه ويژه اي دارد. سيري هر چند اجمالي، در آثار مكتوب و كلام حضرت امام(ره) نشان مي دهد كه نهاد آموزش و پرورش به معناي عام كلمه و بويژه مراكز آموزشي كشور از ساير نهادهاي اجتماعي به لحاظ اهميت، تمايز اساسي دارد.

براي تائيد سخن مي توان به اين نكته اشاره كرد كه رهنمودهاي ايشان در خصوص نهادِ آموزش و پرورش محدود به ديدارهايي نيست كه مسئولين اين نهاد با حضرت ايشان

داشته اند و نيز منحصر به ايّام و مناسبتهاي ويژه مربوط به مراكز آموزشي (مانند سيزده آبان، شانزده آذر، هفته معلم و...) نيست بلكه حضرت امام، در موارد متعدد از آثار مكتوب مانند كشف الاسرار و چهل حديث و در مواضع مختلف از پيام و كلام خويش در تاكيد بر اهميت و نقش مراكز آموزشي و رهنمود در اين زمينه فروگذار نشده اند. به همين جهت است كه در پيام بسيار مهم ايشان به مناسبت پنجمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي (22/11/1362) و نيز در وصيت نامؤ الهي ـ سياسي ايشان، نهاد آموزش و پرورش به عنوان يكي از مهمترين محورهاي مورد تاكيد، طرح شده است. اين مسئله، ظاهراً، خاص مسائل فرهنگي به ويژه مراكز آموزشي است. ساير نهادهاي اجتماعي، غالباً در ايام و مناسبتهاي خاص خود از رهنمودهاي امام(ره) بهره مند

مي شدند، در حالي كه رهنمودهاي خطاب به مراكز آموزشي و پرورشي، به زمان خاص و يا مناسبت و موقعيت ويژه اي منحصر نيست. در بيانات امام راحل در جمع اعضاي ستاد انقلاب فرهنگي (23/3/1360) با همين مسئله (جايگاه خاص مراكز آموزشي در پيام و كلام امام) مواجه هستيم:

"من با اينكه در روز شنبه بناي صحبت نبوده است و نداشته ام ولكن براي اينكه آقايان دانشگاهي هستند و دنبال مسائل دانشگاهي و انقلاب فرهنگي صحبت كردند، من هم به سهم خودم چند كلمه اي عرض كنم."2

ب ـ آموزش و پرورش به منزله يك فرآيند

يكي از بارزترين نكاتي كه از كلام نوراني حضرت امام درباره نهادهاي آموزشي به دست مي آيد، اين است كه مراكز آموزشي در ديدگاه امام راحل(ره) به منزله يك فرآيند ( Process) مطرح است. حقيقتي كه امروزه در پرتو تحقيقات وسيع روانشناسانِ آموزش و پرورش قابل فهمتر است.3

به عبارتي روشنتر، نهاد آموزش و پرورش از نظر حضرت امام(ره) مهمترين ركن حيات فرهنگي و موثرترين عامل رشد اجتماعي است. هيچ عنصري از پديدارهاي اجتماعي بي تاثير از آثار سازنده و يا مخرب مراكز آموزشي نيست. نقش مراكز آموزشي در حيات جامعه از نظر امام(ره) در حدي از دقّت ترسيم شده است كه تصريح

مي فرمايند: "دانشگاه يك كشوري اگر اصلاح بشود، آن كشور اصلاح مي شود و با انحراف دانشگاه، كشور منحرف مي شود."4

حضرت امام(ره) به همين دليل، در مقام انتقاد از وضعيت اجتماعي اسف بار دورؤ ستم شاهي بر اين نكته تاكيد دارند كه فساد جامعه در آن دوران از طريق تباه كردن دانشگاهها و مدارس انجام شد:

"همان طور كه آنها انگشت روي دانشگاه مي گذاشتند و با تمام قدرت دنبال اين بودند كه دانشگاه را به دست خودشان بياورند."5

از جهت آسيب شناسي فرهنگي، قابل تامل است كه حضرت امام(ره) در بياناتي كه پس از فاجعه كشتار نوزدهم دي سال پنجاه و شش داشته اند، بر انحطاط دانشگاه توسط زمامداران حكومت ستم شاهي به منزله عامل اساسي انحطاط جامعه تاكيد كرده اند:

"اگر دانشگاه ما يك دانشگاه صحيح استقلالي بود، مستقل بود، و اشخاصي كه در آنجا (اگر صالحي هم در آنجا باشد) مي توانستند كاري را كه

مي خواهند و صلاح است انجام بدهند، روزگار مملكت ما به اينجا نمي رسيد.. دانشگاه ما را اشخاصي قبضه كردند كه اينها خودشان انگل هستند و خودشان استعماري هستند..."6

/ 17