B. Herrick and c. Kindleberger"Econ. Development opcit" PP.105-106 (م) 1. ر.ك: Herrick and c. Kindleberger" Economic Development Mcgraw HillB 1984 P.21 همچنين توضيحى تكميلى توسط مترجم در جاى ديگرى ارائه شده كه مىتوانيد به نامه مفيد، شماره6، ص173 مراجعه كنيد.(م). 2. ر.ك: E. Owens" The future of freedom in Developing world New York Pergamon 1987 P.xv. (م) 3. ر.ك: M. PTodaro Economic Development fourth ed. Longman 1989 PP.90-91. (م) 4. منظور مؤلف از بحث عمومى در آخرين قسمت مقاله توضيح داده شده است (به بند8 مراجعه شود)،(م). 5. همبستگى در واقع بيانگر ميزان ارتباط دو متغير است و همبستگى آمارى مثلا بين اسلام و توسعه بيان رابطه اين دو از طريق آمار مىباشد(م). 6. به عنوان مثال آثار تودارو، گيليس و ديگران را ملاحظه كنيد. تودارو بيان مىكند كه مفهوم توسعه در بر دارنده رهايى از عقايد جزمى است. او وارد جزئيات نشده و نقش اقتصادى مذهب را توجيه نشده، رها مىكند. 7. هرچند بيان مؤلف محترم به عنوان موضع كلى در غرب درست مىباشد، اما اين گونه نيست كه آنها به اين موضوع نپرداخته باشند. يكى از صاحبنظران معروف توسعه، كيندل برگر، مىگويد متفكران در طول قرن بيستم بين مذهب و توسعه اقتصادى نوعى رابطه على و معلولى را پىجويى كردهاند براى اطلاع بيشتر رجوع كنيد به: 8. نسبيتگرايى فرهنگى معمولا به دو معنا به كار مىرود: يك معنى آن جنبه عادى دارد، به اين مفهوم كه فرهنگهاى مختلف داراى عادات، نهادهاى اجتماعى، و اخلاق متفاوت هستند. اين مساله جاى بحث ندارد. اما معنى دوم اين است كه آنهايى كه متعلق به فرهنگ خاصى هستند، نمىتوانند نسبتبه عقايد، سنتها و اخلاق جوامع غير خودشان، قضاوت معتبرى بنمايند. در ضمن نسبيتگرايى اخلاقى نيز به همين معنى مطرح است. زيرا برطبق آن، ديدگاه افراد و جوامع مختلف در مورد خوبى و يا بدى، درستى و يا نادرستى، نسبتبه جوامع خودشان معنى دارد(م). 9. ادوارد سعيد در «شرقشناسى» دو مورد مؤثر را ذكر مىكند و لوئيس مورد مقابل آن را مىآورد. 10. رگرسيون، نمودارى است كه ارتباط بين دو متغير را نشان مىدهد. ارتباط مذكور معمولا به صورت يك تقريب خطى بيان مىگردد(م). 11. به زبان رياضيات ساده در هر رگرسيون تجزيه و تحليل به اين صورت انجام مىشود كه وابستگى يك متغير به يك يا چند متغير ديگر كه آنها را متغير مستقل مىخوانند بررسى مىشود. در مقاله حاضر درامد سرانه به صورت متغير وابسته و تعداد مسلمانان به صورت متغير مستقل (يا توضيحى) در نظر گرفته شده است(م). 12. در گزارش مورد نظر براى 5 كشور (كه سه تاى آنها از جمعيت مسلمان قابل توجهى برخوردارند)، دادههاى مربوط به درامد حذف شده بود كه من آنها را در راس ردهبندى درامدى قرار دادم. مثلا براى عربستان سعودى و تركمنستان، كه در گزارش به عنوان گروههاى درامدى «بالاى متوسط» قلمداد شده بودند، فرض شد كه درامد سرانه آنها در راس ردههاى درامدى متوسط به بالا قرار دارد. 13. اغلب ارقام با قدرى اصلاح و تعديل (در مورد اشتباهات پيرامون ارمنستان، آذربايجان، فدراسيون روسيه، اكراين و پادشاهى انگلستان) از بخش ملتهاى جهان از «برتيانيكا» استخراج شده است. در مواردى كه سهم مسلمانان از جمعيت گزارش نشده است، آمار مربوط بر مبناى اطلاعات موجود در بخش «مذهب، آمار ملى، مقايسهاى» حاصل شده است. 14. هيچ نوع تمايزى بين مسلمانان شاغل و غير شاغل صورت نگرفته است. اگر تنها به نوع اول محدود مىشد، سهم جمعيتى كمتر مىشد. 16. متغير موهومى در مطالعات اقتصادسنجى نوعى متغير كيفى مانند مذهب، مليت و امثال آن مىباشد كه مانند متغيرهاى كمى درامد مصرف و امثال آن نيست كه مقادير مشخصى به همراه آنان مطرح شود. اما چون در واقع تاثير دارد آن را وارد الگوها مىكنند(م). 17. افزودن لگاريتم جمعيتبه متغيرهاى مستقل تا حد كمى مقدار را بهبود مىبخشد، اما ضريب جديد از معنىدار بودن بيرون مىرود. 18. عبارت «غرب» به اين صورت تعريف مىشود كه شامل اروپاى غربى و جاهايى مانند شمال آمريكا مىگردد. در اين تعريف آمريكاى لاتين منها مىشود. 19. شعر مذكور بازيافتى از نوشته اكيوزكنان است. 20. نمونه قوى اين ادعا متعلق به هوجسن است. 21. بحث كامل را در نوشتههاى عيسوى ملاحظه كنيد. 22. توزيع زمانى در آثار السن قابل مشاهده است. وى همچنين بيان مىكند كه انديشمندانى كه پس از سال 1400 مطرح شدند، برعكس آنان كه قبل از 1250 بودند، هيچ نوع سهمى در [تدوين و توسعه] علم فيزيك، شيمى، زيستشناسى و يا رياضيات نداشتند. 23. اين كه در كشورهاى جهان سوم بطور عام و كشورهاى اسلامى و عربى بطور خاص، فرهنگ تحقيق و پژوهش مورد عنايت نيست، يك واقعيت دردناك و هشداردهنده است. متاسفانه دستاندركاران دولتى و خصوصى نيز صرفا با بيان شاخصهاى كمى و روبنايى به رشد خود مىبالند و تحقيقات زيربنايى را مورد توجه خاص قرار نمىدهند(م). 24. براى اطلاع بيشتر به نوشته جونز مراجعه كنيد. 25. ما جهت ترجمه عبارت عبارت «قضيه اصلى» را انتخاب كردهايم.