دستگاه بىسيم الهى
در يكى از بازديدهاى غير منتظرهشان به اصفهان كه به پادگان نظامى مركز توپخانه رفته بودند وقتى در سالن پادگان قدرى صبحت كردند پس از آن از مسئولان خواستند كه حرفهايشان را بزنند. گويا يكى از معاونان استاندارى در ارتباط با آن استان مسائل و مشكلات مربوط را مطرح مىكند كم كم صبحت ادامه مىيابد تا اذان ظهر. شهيد رجائى كه مىبيند ممكناست اين جلسه به درازا بكشد به آن برادر به اين مضمون مىگويند:اگر همين الان اطلاع داده باشند كه من براى كار مهمى لازم است با مركزى يا جائى ارتباط تلفنى برقرار كنم و اين مذاكره تلفنى ممكن است بيست دقيقه وقت بگيرد آيا اين حق و اجازه هست؟ كه همينجا صبحت1 ـ خاطرههايى كه از شهيد رجائى بياد دارم، ص123.