هجرت ابراهيم - تفسیر نمونه جلد 10
لطفا منتظر باشید ...
او كه در سفسطهبازى، چيرهدست بود، از ابراهيم پرسيد اگر تو اين بتها را نمىپرستى، پس پروردگار تو كيست؟
گفت: همان كسى كه حيات و مرگ به دست او است.
فرياد زد اى بى خبر اين بدست من است، مگر نمىبينى مجرم محكوم به اعدام را آزاد مىكنم، و زندانى غير محكوم به اعدام را اگر بخواهم اعدام مىنمايم؟! ابراهيم كه در پاسخهاى دندانشكن، فوق العاده مهارت داشت، با استمداد از قدرت نبوت به او گفت تنها حيات و مرگ نيست كه بدست خدا است، همه عالم هستى به فرمان اويند، مگر نمىبينى صبحگاهان خورشيد به فرمان او از افق مشرق سر بر مىآورد و شامگاهان به فرمانش در افق مغرب فرو مىرود؟ اگر تو حكمروا بر پهنه جهان هستى مىباشى، فردا اين قضيه را عكس كن، تا خورشيد از مغرب سر بر آورد، و در مشرق فرونشيند.
نمرود چنان مبهوت شد كه توانايى سخن گفتن را در برابر او از دست داد (بقره آيه 258).
بدون شك ابراهيم مىدانست كه نمرود در ادعاى قدرت بر حيات و مرگ سفسطه مىكند ولى مهارت او در استدلال اجازه نمىداد اين مطلب كه جاى دستاويزى براى دشمن سفسطهباز در آن وجود دارد، تعقيب شود، لذا فورا آن را رها كرد و به چيزى چسبيد كه هيچگونه قدرت دست و پا زدن در آن نداشت!.
هجرت ابراهيم
سرانجام دستگاه حكومت جبار نمرود كه احساس كرد اين جوان كم كم به صورت كانون خطرى براى حكومت خود كامه او در آمده و زبان گويا و فكر توانا و منطق رسايش ممكن است سبب بيدارى و آگاهى تودههاى تحت ستم گردد،