آشنایی با قرآن جلد 5
لطفا منتظر باشید ...
آنهايى كه اهل به اصطلاح اشاره
هستند
در كلمات خودشان اين طور بيان كرده اند
كه جحيم يا جهنم به تعبير ديگر
تجسم طبيعت در اين دنياست
و به عبارت ديگر تجسم ماده پرستى و طبيعت
پرستى در اين دنياست
كه شواهد از خود قرآن كريم در اين زمينه زياد است . در سوره ( القارعه ) اين طور
مى خوانيم :بسم الله الرحمن الرحيم القارعة . ما القارعة . و ما ادريك ما القارعة . يوم يكون الناس
كالفراش المبثوث . و تكون الجبال كالعهن المنفوش . فاما من ثقلت موازينه . فهو فى عيشة راضية . و اما من
خفت موازينه . فامه هاوية . و ما ادريك ماهيه . نار حامية من مرحوم آقاى شاه آبادى ( رضوان الله عليه ) را خيلى كم ديده بودم
يعنى وقتى ما رفتيم قم ايشان تهران
بودند
( ولى ) چون از استادان ما ( 1 ) خيلى به ايشان ارادت داشتند و تمجيد مى كردند
گاهى كه به تهران
مىآمديم
پاى منبر ايشان مى رفتيم . يك وقت يادم هست كه رفته بودم
ديدم ايشان داشت همين آيه را معنى
مى كرد :( و اما من خفت موازينه ) آن كه ميزانش سبك است . مكرر گفته ايم قرآن نمى گويد ميزانى كه در
قيامت است دو كفه دارد
يك طرف اعمال نيك را مى گذارند يك طرف اعمال بد را
يك كفه بيشتر ندارد كه
اعمال خوب را آنجا مى گذارند
مثل ترازوهاى جديد
هر كسى كه ميزانش سنگين است ( فهو فى عيشة راضية )
آن كه سبك است نه . غرضم چيز ديگرى است :( فامه هاوية ) . ( ام ) در اصل يعنى مادر
مادر را هم ( مادر )
مى گويند به اعتبار اينكه ما يأم الانسان است
يعنى مقصد بچه است . مادر از آن جهت مادر ـ و ( ام ) در
عربى ـ گفته مى شود كه از ماده ام يأم است
چون بچه اساسا به هر طرف
كه برود آخرش بر مى گردد به سوى مادر
و مادر مقصد اوست
غايت و هدف و مقصد بچه اوست .