... از آن روزى كه ارتش مستقيم و بدون واسطه احساس كرد كه زير [نظر] فرماندهى رهبر و امام عـزيـزمـان قـرار دارد، روح رهـبـرى و امـامـت الهـى و اسـلامـى در ارتـش يـك تـحـوّل بـه وجـود آورد. ارتـش زيـر [نـظـر] فـرمـانـدهـى شـخـصـيـتـى مـثـل امـام عـزيـز و بـزرگوارمان كه وارث اخلاق پيغمبران و رفتار اولياى الهى [است و] براى ارتش بزرگ ترين افتخارهاست و با فرماندهى هاى ديگر يك فرق اساسى و عميق دارد و ارتش ما اين مطلب را امروز احساس مى كند. بنده توصيه ام اين است كه ارتش جمهورى اسلامى قدر اين نعمت را بداند.فـرمـانـدهـان در ارتـش هـاى دنـيـا چـه كـسـانـى هـسـتـنـد، نـمـونه هايش را شما در اين تجاوزهاى گـونـاگـونى كه در دنيا انجام گرفته و انجام مى گيرد مى بينيد اينها را بگذاريد و مقايسه كـنـيـد بـا آن فـرمـانـدهـى امـام كـه سـربـازان و سـرداران خـودش را بـه رحـم و عـطـوفـت در مـقـابـل ضـعـفـا، توجه به خدا، به عدم غرور به پيروزيها توصيه و دعوت مى كند، آن انسان بـزرگـى كه از ارتش جز خدمت به مردم و خدمت به اسلام و دفاع از مستضعفين انتظارى ندارد، و ارتـش را از ابـزارى بـراى خـدمـت بـه اشـخـاص و حـفـظ اشـخـاص تـبـديـل مـى كـنـد بـه بـازوى مـحـكـمـى بـراى خـدمـت بـه مـردم و دفـاع از استقلال كشور و از انقلاب و اسلام .^(191)
افتخار بزرگ
شـمـا ارتـشـى هـاى عـزيـز، فرماندهان ، مسؤ ولان و همه قشرهاى ارتش بدانيد كه اين يك امتياز بـزرگ و يـك افتخار بى بديل و بى نظير است كه آن كسى كه به شما فرمان مى دهد تابع شـهـوات خـودش نيست ، تابع هواهاى نفسانى نيست ؛ فرمانده شما كسى است كه براى خدا دلش مى تپد، در راه خدا حركت مى كند، با خدا آشنا هست و سخن او سخن خدا و آواز او آواز پيامبر خداست . اين يك افتخار بسيار و بى بديل است .^(192) نظامى كه در راءس آن و رهبر آن كه فرمانده كل قواست و فرمان دهنده حركات نظامى است مرجع تـقـليـد مـردم ، مـحبوب مردم ، رهبر مردم و مقدس ترين عنصر در چشم مردم است يكى از افتخارات ارتش ما همين است .نيروهاى مسلّح در هيچ كجاى دنيا، اختيارشان به اشاره و اراده يك انسان معنوى ، يك عارف باللّه ، يك زاهد، يك روحانى بزرگ ، يك فقيه عالى قدر نيست .در دنـيـا فـرمـانـدهـانِ ارتـش ، هـواپـرسـتـان و هـوسـرانـان هـسـتـنـد، مـردمِ دنـيـا هـستند، صاحبان مـال و ثـروت و زور و زر هـسـتند، هيچ جا در دنيا انسان هاى معنوى جز در رژيمهاى انبيا، هيچ جاى ديـگـرى ، در دنـيـا نـداريـم كـه انـسـان هـاى معنوى و انسانهاى الهى ، مردان خدا، شب زنده داران سـررشـتـه دار امـور نـظـامـى جـامـعـه بـاشـنـد و ايـن اسـتـثـنـاً مال ماست كه به فضل پروردگار نظاممان بازمانده نظام پيامبران و امام عزيزمان خلف صالح رسـولان الهـى اسـت . ايـن جـزو افـتـخـارات نـيـروهـاى مـسـلّح مـا و افـتـخـارات ارتـش اسـت .^(193)
فرمانده عارف و حكيم
بـرادران ارتـشـى و سـپـاهـى و بسيجى و نيروى انتظامى با بقيّه ملّت ايران از يك نظر تفاوت دارنـد و بـه تـعـبير بهتر، از يك امتياز برخوردارند، امتيازشان اين است كه امام (ره ) با اين كه رهـبـر هـمـه بود، ولى مستقيماً فرمانده آنها بود. من بارها به ارتشيها گفته ام كه غير از دوران پيامبران ، فرمانده كل قواى عارف و حكيم و عاشق و الهى در دنيا سراغ نداريم .... ما در هيچ جاى دنيا، نه امروز و نه در گذشته ، نيروهاى نظامى اى را سراغ نداريم كه تحت فـرمـانـدهـى انـسـانـى مـعـنـوى و الهـى و عـارف و داراى رقـيـق تـرين احساسات بشرى و در عين حال با قاطعيت و صلابتى كه هيچ فرماندهى در دنيا از آن برخوردار نيست ، به حراست و دفاع از ناموس و حيات شرافتمندانه ملّت در مقابل تجاوزگران بپردازد.^(194) افـتـخـار ارتـش ايـن اسـت كـه ... رهبرى چون امام امت فرماندهى آن را به عهده دارد؛ پس از صدر اسـلام كه فرماندهى ارتش با رسول خدا و شخص اميرالمؤ منين بود ديگر هرگز نيروى مسلّحى در تـاريـخ مـشـاهـده نـشـده اسـت كه در قلّه تصميم گيرى و فرماندهى آن فردى باشد كه از او ايـمـان ، مـعـرفـت ، پـارسايى