... در يـك مـجـمـوعـه چـنـد صـد هـزار نفرى انضباط با يك دقت و معرفت و پشتكار و تداوم زمانى بـدسـت مـى آيـد و در ارتش بدست آمده است ... ارتش امروز سازمانى است كه مى توان آن را يك سـازمـان مـنضبط ناميد. نگذاريد اين انضباط خدشه دار شود. انضباط ارتش يكى از سرمايه هاى ارتـش اسـت آن را حـفـظ كـنـيـد. انـضـباط و سلسله مراتب به معناى وجود يك خندق پرنشدنى بين فـرمـانـده و فـرمـانـبر نيست و نبايد باشد. انضباط را حفظ كنيد اما انضباط سره و انضباط بى پيرايه را .اگـر انـضـباط را از ارتش بگيريم مثل تسبيحى كه رشته آن گسسته شده همه چيز به هم خواهد ريـخـت ....خـطـاى فـاجـعـه آمـيزى است اگر ارتش از آنچه كه دارد، از اين نقطه مثبت و قوى دست بـكـشـد.انـضـبـاط يـكـى از نـقـطـه قـوت هـاى ارتـش اسـت و بـايـسـتـى حـتـمـا" بـه آن تـوجـه شود.^(582)
انضباط بيت بلند قصيده انقلاب
O ... مـا معتقديم كه نظم و انضباط امروز جزو بيت هاى بلند قصيده انقلاب است ، در همه شؤ ون جـامـعـه ، در هـمـه تـشكيلات ادارى ، در زندگى عادى مردم بايد نظم و انضباط برقرار باشد، نـظـم از اسـلام اسـت . امـيرالمؤ منين فرزندان خود را به نظم دعوت كرده است و وصيت كرده است .^(583) وقـتـى يـك واحدى نظامى شد و سر و كار او با جنگ ، با كشتن و كشته شدن و با جان هاى انسانها شد به نظام نيازمندتر است .بنابراين انقلابى بودن سپاه پاسداران به مـعـنـاى اهـمـيـّت نـدادن بـه نظم نيست ، نظم را بطور دقيق و همه جانبه بايد در سپاه پاسداران تقويت كرد.^(584) ... مـعـتـقدم كه بايستى انضباط بطور صددرصد در سپاه عملى باشد. البته انضباط به معناى اطـاعـت كـوركـورانـه نيست ، بلكه انضباط خودش يك مفهوم خاصى دارد كه آن كسى كه مى خواهد اجـرا كـنـد بـايـد درسـت تـشـريـح كـنـد بـراى بـرادران و خـواهـران سـپـاهـى كـه بـدانـند چيست .^(585)
آثار نظم و انضباط
حفظ كشور
در ايـن زمـان مـا بـخـواهـيـم سـعـيـد بـاشـيـم ، بـخـواهـيـم بـه سـعـادت بـرسـيـم بـايـد عـمل بكنيم ، همه با هم دوست و رفيق ، سرباز با درجه دار، درجه دار با افسر، با ارشد رفيق بـاشـد لكـن اطاعت بكنند. اطاعت مساءله اى ، رفاقت مساءله اى ديگر، ... اگر بخواهند يك مملكتى مـحـفـوط بـمـانـد بايد ارتش روى ديسيپلينى كه دارد محفوط بماند، روى آن نظمى كه دارد روى نظم رفتار كند.^(586)
رشد جامعه
نـظـم داشـتـه بـاشـيـد، هـر اجـتماعى با انتظامات مى تواند رشد بكند مثلا" اگر بنا باشد كه نظامى ها، آن وضع نظامشان از دست برود نمى توانند كارى انجام بدهند. اگر پايين دست ها از آن بـالا دسـت هـا اطـاعـت نـكـنـنـد، آشفته مى شود، انسجام پيدا نمى كند. اگر بنا باشد كه مثلا" پاسدارها براى خود يك سرپرستى كه اطاعت از آن بكنند نباشد، اطاعت نكنند و يا از مركزى كه بـايـد اطـاعت كنند، اطاعت نكنند و همين طور خودشان هر كارى دلشان مى خواهند بكنند، اين تفرقه اسـت . اين همان است كه پاسدارها را و هر قواى اجتماعى را به تفرقه مى كشد. مجتمع وقتى كه روى يـك نـظـام حـركـت بـكـنـد كـارهـا را از پـيـش مـى بـرد.... اطـاعـت بـايـد باشد تا نظم پيدا بشود.^(587)
ايجاد روح وفادارى
يـك چـيز در ارتش وجود دارد كه علاوه بر ايمان ، ديانت ، اعتقاد به خدا و اسلام او را نگه داشته اسـت و آن حـالت نـظـم و انـضـبـاطـى است كه به عناصر نظامى تعليم داده مى شود و تا اعماق جـانـشـان نـفـوذ