گـروه گـرايـى گـاهـى درسـت مـعـنـا نمى شود، در جايى ممكن است وابستگى گروهى نباشد اما گروه گرايى وجود داشته باشد. گروه گرايى يعنى تعصب باندى و اين خانمان سوز است . بايد با سلاح معنويت ، اخلاق و نصيحت ، اين جريان فاسد را نابود كرد.^(605) نيروهاى مسلّح نبايد در دسته بندى هاى سياسى دخالت كنندو معناى اين حرف ، آن نيست كه سپاه پـاسـداران انـقـلاب اسـلامـى سـيـاسـت نفهمد؛ نه ، سياست به وسيله همه آحاد ملّت حتى نيروهاى نـظـامـى بـايـد فـهـمـيـده شـود. آنـچـه لازم اسـت قـدرت تـحليل سياسى است ، آنچه ممنوع است ، ورود در دسته بندى ها و كارهاى سياسى است . اينها را از هم تفكيك كنيد.همه شما به درك صحيح نظامى و سياسى و فهم سياست هاى رايج دنيا احتياج داريد. بدون آن ، انگيزه دفاع در انسان سست خواهد شد. امّا همه شما هم به پرهيز از دسته بندى ها و فعاليت ها و دعـواهـا و جنجال هاى سياسى كه تباه كننده نيروهاى مسلّح است و امام عزيزمان بارها اين مطلب را تكرار كردند، احتياج مبرم داريد.^(606) ... سـپـاه و ديـگـر نيروهاى مسلّح نبايد دراحزاب ، باندها و تشكيلات سياسى وارد شوند و همان طـور كه امام امّت تصريح فرمودند وارد شدن نيروهاى مسلّح به خطبازى ها و گروه گرايى ها حـرام و مـمـنـوع اسـت ، امـا آنـهـا بـايـد قـدرت درك ، تـشـخـيـص و قـضـاوت و تحليل سياسى داشته باشند و برادران روحانى بايد در اين جهت تلاش كنند.^(607) عـنـاصـر سـپاه بايد به اقتضاى وظيفه اى كه براى آنان تعريف شده ، داراى درك ، تشخيص و شـمّ سياسى بارآيند و در عين حال ، از هر گونه ورود در دسته بنديهاى سياسى كه براى هر سازمان نظامى ، سمّ مهلك است بشدت پرهيز كنند.^(608) مـسـاءله گروه گرايى با توجّه و عدم اغماض بايد مورد ملاحظه قرار گيرد. سپاه پاسدارانى كـه بـر مـبـنـاى ارزش هـا و مـلاك هـاى والا بـه وجـود آمـده در مـقـابـل ايـنـگـونـه مـسـائل بـايد مبارزه كند اگر چنانچه در سپاه يكپارچگى و انگيزه هاى اصلى واسـاسـى وجـودنـداشـتـه باشد و پيروى دقيق از ضابطه ها بر او حكمفرما نباشد، ديگر سپاه پـاسـداران بـر واحـدهـاى مـشـابهش امتيازى نخواهد داشت . بنابراين ارزشهاى انقلابى در درجه اول بايد حفظ شود.^(609) سـپـاه يـك نـيـروى داراى تـفـكر و انديشه سياسى است اما اين مساءله با وابستگى به باندها و جـريـانـهـاى سـيـاسـى بـايـد تمييز داده شود و به هيچ وجه در تشكيلات سپاه اثر نگذارد هيچ شـائبـه اى نـبـايـد يـكـپـارچـگـى سـپـاه را مـخـتـل كـنـد و سـپـاه بـايـد هـمـچـنـان مـثـل امـروز كـه در بـهـتـريـن مـوقـعـيت خود قرار دارد باقى بماند و بر معنويات آن نيز افزوده شود.^(610) منظور از اين كه سپاه نبايد يك واحد سياسى باشدو در سياست دخالت نكند اين نيست كه افرادى كه در اين سازمان هستند از سياست و درك سياسى كه براى تك تك (آحاد) ملّت لازم است بى خبر بـاشـنـد بـلكـه مـنـظـور اين است كه سپاه بايد به عنوان يك نيروى مسلّح از تحركات سياسى كشور چون انتخابات و جناح بندى ها به دور باشد.^(611)
زيانهاى گروه گرايى
از بين رفتن قدرت نظامى
وصـيـت اكـيـد مـن بـه قـواى مـسـلّح آن اسـت كـه هـمـان طـور كـه از مـقـررات نـظـام ، عـدم دخـول نـظـامـى در احـزاب و گـروهـهـا و جـبـهـه هـاسـت بـه آن عـمـل نـمـايـنـد وقـواى مسلّح مطلقا، چه نظامى و چه انتظامى و پاسدار و بسيج و غيراينها در هيچ حـزب و گـروهـى وارد نـشـده و خـود را از بـازى هـاى سياسى دور نگه دارند در اين صورت مى توانند قدرت نظامى خود را حفظ و از اختلافات درون گروهى مصون باشند.^(612) ... [اگر سياسيون ] بخواهند يك امور سياسى را وارد كنند در ارتش ، اين نقشه اى است كه اگر ايـن قـائل هـم