در حـال حـاضـر ارتش ما از بيشتر ارتشهايى كه سراغ داريد و مى شناسيد قويتر و منسجمتر و بـه درد بـخورتر و در روزهاى سختى ، كارآمدتر است ؛ امّا از اين ده برابر مى توانيد جلوتر برويد، هر كدامتان در هر جا كه هستيد آن جا را سنگر حق و حقيقت و ارزشهاى معنوى بدانيد. كار و تـلاش كـنـيـد و يـك لحـظـه را هـدر نـدهـيـد. اسـتـحـكـام سـازمـانـى بـخـش مـربـوطـه و كـل ارتـش ، كـارهـاى آمـوزشـى ـ كـه بـسـيـار مـهـم اسـت ـ كـارهـاى سـازنـدگـى ، نـوآورى و مثل همين كارهايى را كه داريد مى كنيد، جديتر بگيرد.^(251)
بالا بردن كارايى
درست مثل يك نظامى دقيق نگاه كنيد، ببينيد چه چيز به كارايى هاى سپاه مى افزايد؛ ((آموزش ))، بـسـيار خوب ! دنبالش برويد، ((انضباط))، بسيار خوب ، آن را جدى بگيريد، ((فرماندهى ))، بـسـيـار خـوب ، آن را پـاس بداريد؛ هر چه كه فكر مى كنيد، ابزار و آلات مؤ ثر است ، بسيار خوب ، در آن زمينه خودتان را به تطوّر لازم برسانيد، فرض بفرماييد كه يك مجموعه نظامى اگر بخواهد خيلى كارايى داشته باشد به ((تحرك مهندسى )) نياز دارد در اين زمينه پيشرفت كنيد، نمونه باشيد از لحاظ قوّت و قدرت .^(252)
استحكام عمل
كـارهـاى خـود را در تـمـام ابـعـاد بـايـد هـر چه قوى تر و مستحكم تر انجام دهيد و اجازه ضعف و سـسـتـى و اغـمـاض و سـهـل انـگـارى در هـيـچ يـك از ابـعـاد كـارتـان نـبـايـد بـدهـيد و بايد به مسائل با دقت بيشتر نگاه كنيد.^(253)
آگاهى از يگان تحت امر
فـرمـانـده بـايـد از اركان و اجزاى مختلف حيطه ماءموريت خودش دائماً با اطلاع باشد؛ فرمانده غـافـل ، فـرمـانـده اى كـه نـمـى داند در بخشهاى مختلف فرماندهى او و تحت ماءموريت او چه مى گـذرد، ايـن فـرمانده قطعاً ناموفق خواهد بود. راهش هم بازرسى هايى است كه بايستى پى در پـى انـجـام گـيـرد.... بـازرسـى هـا را بـايـد فـعـال كـنـيـد.... شـمـا ايـن حـرفـهـا را مـنـتـقـل خـواهيد كرد و بايد بكنيد به تمام سلسله مراتب فرماندهى ، تا فرمانده يك دسته ، تا فرمانده يك قسمت كوچك به قدر حيطه كار خودش بايد مواظب باشد.نـمـى شـود قـبـول كـرد از يـك فـرماندهى ، بى اطلاعى و ناآگاهى از حوزه ماءموريت خودش را. تلاش ، خبرگيرى ، سؤ ال ، خسته نشدن از اين قضيه و نظم پذيرى به معناى حقيقى كلمه .... كـوچـك تـريـن حـادثـه در حـوزه مـاءمـوريـت شـمـا مـربـوط بـه شـمـاسـت . بـايـد پـاسـخگو باشيد.^(254) ...فـرمـانـدهى آگاه ، سرپا، حسّاس نسبت به جزئيات امور، دنباله گير، البته در موارد خودش داراى انـعـطـاف امـّا بـدون غـفلت ، و سهل انگارى غلط است . و بايد كسانى هم كه زيردست شما هستند اينگونه باشند.مـا مـى خـواهـيـم بـه ايـن صـورت نـيروهاى مسلّح اداره شوند، چه ارتش و چه سپاه و چه نيروهاى انتظامى ، فرقى نمى كند.^(255)
حضور فعّال در يگان
حـضور شماها در يگانهايتان واجب است . واجب ترين كارها حضور شماست . فرمانده لشكر برود تـا سـطـح گـردان ، گروهان ، مرتب سركشى ، بازرسى نگاه كنيد نَفَس شما به او بخورد، ايـن خـودش يـك عـالم كـار مـى كـنـد، هـمـه اش ايـن نـيـسـت كـه بـروى پـول بـدهـى . بـعـضـى هـا مـى گـويـنـد: ((مـن بـروم دسـت خـالى ، شـب عـيدى )) خُب بله ، شما خـيـال مـى كـنـيـد هـمـه مسائل را پول حل مى كند يا همه اشكالات از كم پولى است ؟ از كم پولى نـاشـى مـى شـود؟ نـه آقـا، او آن جـا در مـرز، در چهار قدمى دشمن نشسته ، احياناً يك راديوى يك مـوجـى هـم دَم دسـتـش اسـت ، اصـلاً نمى داند تو دنيا كى هست ، چى هست ، شما اصلاً وجود خارجى داريـد يـا نـداريـد؟ بـعـضـى اوقـات ايـن سـربازهاى جلوى خطوط مقدم ، حتّى درجه دارهايشان و افـسـرهـايشان ، خيال مى كنند آن فرمانده آن جا به ياد آنها هست يا نيست ؟! اين ، اينها را خرد مى كند.