دژهای استوار نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
آگـاهى و هوشيارى و ايمان مذهبى و همه اينها در سطح سازمان روز به روز بايد توسعه پيدا كـنـد.
برادران عزيز! ما هر چه داريم از ايمان داريم آنچه كه يك ملّت را زنده مى كند، آنچه به افراد استقلال مى دهد، آنچه به او شجاعت مى دهد، آن ايمان است . ملّت بى ايمان مرده است ....اين ايـمـان آگـاهـانـه بـايـد در سـطـح سازمان افزايش بيابد، فرماندهان و كسانى كه در رده هاى بـالاتـر هـسـتـنـد ايـن را در نـظـر بـگيرند و به صورت يك معيار و يك ارزش در سطح سازمان گسترش بدهند.^(285) نـمـايـنـده امـام در سـپـاه عـضو لاينَفك سپاه است كه اگر او نباشد سپاه تضمين ندارد، يعنى جهت گـيـريـهـاى انـقـلابـيـش مـمـكـن اسـت دچـار انـحراف و اشتباه بشود و اصلاً توقف پيدا كند؛ بله ، فـرمـانـدهـى در سـپـاه بـه سـپـاهـى درس و آمـوزش مـى دهـد و او را بـه جـبـهـه گـسـيل مى كند و او را راهنمايى مى كند كه با كى و كجا بجنگد، امّا آن ايمانى كه تضمين كننده باشد تا اين جوان حرف فرمانده را گوش كند و با مشاركت در آن ميدان سخت ، جان خودش را به خـطر بيندازد از كجا تاءمين خواهد شد و نيز آن آگاهى كه به اين رزمنده بگويد وقتى فرمانده به تو مى گويد بجنگ ، بايد بجنگى ، و آن فرمانده اشتباه نمى كند؛ اين آگاهى را چه كسى بايد به او بدهد، اين ايمان و اين آگاهى را چه كسى بايد به او بدهد، اين ايمان و اين آگاهى را دفـتـر نـمايندگى امام يعنى نماينده امام كه تشكيلاتش به نام دفتر نمايندگى امام در سپاه شناخته مى شود، بايد بدهد، و لذا من همواره به شهيد عزيزمان محلّاتى و كسانى كه با ايشان يـا بـعد از ايشان در سپاه كار مى كردند روى اين نكته تاءكيد داشتم كه تقويت ايمان و تقويت آگـاهـى جـهـت دهـنده سپاه به عهده اين دفتر است و اين را دست كم نگيريد. و امروز هم توصيه من بـه دفـتـر نـمايندگى امام و همه برادران كه آنجا كار مى كنند همين است و اين يك پيام است به آنـهـا كـه بـه ايـن كـار در حـدّ يـك كـارى كـه قـوام و بـقـاى سـپـاه بـه آن بـسـتگى دارد، اهميّت بدهند.^(286) ...دشـمـن بـه فـاسـد و ضـايـع كـردن اعماق اين نهاد دينى و انقلابى و مفيد، اميد مى بندد. شما بـايـسـتـى نـگـذاريـد، البـتـه نگذاشتن شما با نگذاشتن حفاظت و اطّلاعات فرق دارد. شما حفاظت اطـلاعـات نـيـسـتـيـد، حـصـار شـمـا، حـصـار عـقـيـده ، فـكـر و ايـمـان غـيـر قابل نفوذ است ، در حالى كه حصارهاى ديگر قابل نفوذند.
اى بـسـا بـا تشكيل كلاس ، معلومات خود را از دين بالا مى بريم ، در حالى كه ايمان او بيشتر نـشـده اسـت ، حـتـّى خـداى نـاكرده ممكن است رفتار ما، ايمان كسى را كم هم بكند.... بايد معلومات ديـنى افراد سپاه بالا برود اما در درجه دوم ، آن چيزى كه بيشتر لازم است ، تقويت ايمان است ؛ البـتـه ايمان آگاهانه ، هم ماندگارتر است ، هم كارآمدتر. كارهاى مهمّى از ايمان غير آگاهانه سر مى زند، امّا خطرناك و در معرض خطر هست ، لذا بايد به آنان آگاهى و معرفت بدهيد.
حصار واقعى ، حصار ايمان است ، بايد آن را حفظ كنيد؛ مى دانيد كه حصار ايمان كمتر در كلاس بـه دست مى آيد، بيشتر در جلسات موعظه ، در برخوردهاى خوب و بيشتر از همه در رفتار ما و در سـوق دادن آنـان بـه نـمـاز، عـبـادت ، ذكـر، تـضـرّع و توسّل به دست مى آيد، اينها خيلى مهم است .
آنان را به نوافل ، تهجّد و استغفار وادار كنيد، عادت بدهيد. شايد لازم نباشد روى همه دستگاهها در ايـن زمـيـنـه ، ايـن هـمـه پـافـشـارى كـنـيم ، اما روى سپاه و بعضى از نهادهاى ديگر لازم است .^(287) سـيـاسـى ايـدئولوژيـك مـسـؤ ول تـعميق و راسخ كردن ايمان اسلامى و انديشه سياسى منبعث از اسـلام در دل يـكـايك نظاميان است و اين مسؤ وليتى است كه هم خدا از او راضى است و هم نظاميان به آن شايقند.^(288) ايجاد حسّ حضور در پيشگاه الهى
... تلاش هاى عقيدتى سياسى همه مقدّمه است براى اين كه اين احساس ((حضور در پيشگاه الهى ))، ايـن روح ديـانت در يكايك افراد بوجود بيايد، يعنى جهت گيرى اين است . درس ها را، تلاش هاى فرهنگى را، كلاس ها را، گزينش ها را، اين چيزهايى كه در مجموعه كارها غالباً مى گنجد. ما بايد با اين معيار بسنجيم و ببينيم كه آيا افراد را به خدا نزديك مى كند؟ آيا احساس حضور را در دل آنـهـا زنـده مـى كـنـد يـا نـمـى كـنـد؟ اگـر كـرد خـوب اسـت ، وَ اِلاّ فـَلا، ايـن مـعـيار است .^(289)