گفتاری در باب صبر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گفتاری در باب صبر - نسخه متنی

مقام معظم رهبری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2 - صبر در برابر معصيت:


در انسان بطور طبيعى تمايلات و كششهائى وجود دارد كه او را به طرف كارهائى مى كشاند و از كارهائى باز مى دارد و در حقيقت ابزارى است براى حركت و تلاش انسان در دوران زندگى . اين تمايلات را غريزه مى نامند . خود دوستى فرزند دوستى مال دوستى قدرت طلبى تمايل جنسى و ده ها كشش و جاذبه ى ديگر مثالهاى نمودار غريزه اند . اسلام درباره ى غرائز انسانى چه حكم مى كند و در برابر آن براى انسان چگونه موضعگيرى را لازم مى شمرد ؟ آيا بى قيد و شرط بايد به آنها تن داد و تسليم آنها شد ؟ يا بايد آنرا سركوب و منكوب ساخت و با سرپوش رياضتهاى دشوار به كلى آنرا از كار انداخت ؟
هيچيك از اين دو شيوه به نظر اسلام علاج صحيح نيست . اسلام از طرفى غرائز بشرى را بهيچ وجه ناديده نمى گيرد و آنرا همچون واقعيتى غيرقابل اجتناب و حتى سودمند تصويب مى كند و از طرف ديگر راه طغيان و تجاوز و انحراف را بر آن مى بندد و سركشى يا كجروى غرائز را با تدابير مؤثر و با پيشگيريهاى واقع بينانه درهم مى شكند . در واقع همچنانكه اصل وجود غرائز در انسان وسيله ئى براى ادامه ى حيات و برآمدن نيازهاى اساسى زندگى اوست سركشى و طغيان يا انحراف و كجروى آنها نيز موجبى براى نابودى و بدبختى و نابسامانى كار و بار او مى باشد . همانطور كه غريزه ى خود دوستى ( حب نفس ) اگر نباشد زندگى انسان قابل ادامه نيست افزايش بى قواره و طغيان آن نيز كار زندگى را بر او دشوار و گاهى محال مى سازد و ديگر غرائز بر اين قياس . صبر در معصيت كه يكى از سه گونه صبر است در معنا مقاومتى است در برابر آتش طغيان و يا انحراف غرائز زيرا كه اساسا معصيت و گناه از همين طغيان و انحراف منشأ مى گيرد .
انسان بطور طبيعى مايل است وسائل زندگى و نيازهاى اصلى خود را تأمين كند و چون اين كار بدون مال و ثروت امكان پذير نيست لذا تحصيل مال و ثروت جلوه ئى از يك غريزه ى او را تشكيل مى دهد . اسلام نيز كه مكتب انسانيت و راه زندگى انسان است اين كار را تصويب و امضا مى كند و البته براى انتظام صحيح جامعه راهها و روشهائى هم براى آن مقرر مى سازد ولى هرگز او را از تلاش معاش باز نمى دارد . با اين همه در موارد زيادى اين غريزه از حد متعادل خود فراتر مى رود پولدوستى و مال اندوزى مانند بيمارى مزمنى در جان انسان ريشه مى دواند و در نتيجه پول براى او نه به صورت وسيله ئى براى تأمين نيازها بلكه همچون هدفى عزيز يا وسيله ئى براى اجراى مقاصد غيرانسانى يا آلتى براى تفاخر تبديل شكل مى يابد و اين همه از نظر اسلام ممنوع است . در اينجا است كه اسلام به پيرو خود دستور صبر مى دهد يعنى فرمان مقاومت در برابر طغيان و انحراف اين غريزه . طغيان غريزه ى مالدوستى آدمى را به رباخوارى و احتكار و گنجورى و انحراف اين غريزه وى را به معاملات و تصرفات ناروا مى كشاندو صبر يعنى مقاومت در برابر انگيزه ى فسادآفرين كه اين همه را موجب مى شود . مثال ديگر را مى توان از غريزه ى قدرت طلبى آورد . انسان بطور طبيعى مايل است مقتدر باشد . يقينا آنانكه ضعف و زبونى و فرودستى را مانند عنصرى از وجود خود پذيرفته اند بايد باور كنند كه از سرشت و طبيعت انسانى خود منحرف گشته اند .


اسلام در اين مورد نيز همان شيوه ى هميشگى خود را در مورد همه ى غرائز به كار برده است . از يكسو تلاش در راه به دست آوردن قدرت را جائز و مباح و در بعضى از شرائط واجب و لازم ساخته است آرى در آنجا كه براى اقامه ى حق يا انجام تكاليف مهم اجتماعى يا رسانيدن حقوق از دست رفته به صاحبان حق يا اجراى احكام و حدود و فرامين الهى قدرت لازم است اسلام قدرت طلبى را به صورت فريضه ئى بر همگان لازم و واجب كرده است . و از سوى ديگر راه اين غريزه را بسوى تجاوز و افزون طلبى مسدود ساخته است يعنى وقتى قدرت طلبى مولد ظلم و قلدرى و زورگوئى و جنايت باشد آن را كارى ناروا و ممنوع مى شمارد . ممكن است پيوستن به يك قدرتمند ستمگر يا به يك دستگاه تبهكار قدرت فراوانى براى يك قدرت طلب به بار آورد ولى اسلام هرگز چنين رخصتى نمى دهد زيرا پيوستن به يك ستمگر كمك به پايدارى ستم است . معادل قدرتى كه از اين رهگذر بدست مى آيد جنايتى هم انجام مى گيرد . اينجا حكم اسلام و قرآن رودر روى طغيان و انحراف غريزه قرار گرفته و راه را بر آن مى بندد . به مسلمان دستور مى دهد كه در برابر انگيزه ى اين قدرت طلبى كه انگيزه ئى شرآفرين و فسادآفرين است مقاومت كن و تن به اين قدرت طلبى مده يعنى صبر در برابر معصيت . مثالهاى ديگر را در غريزه ى جنسى و غريزه ى عشق به محبوبيت و غريزه ى عشق به زندگى و غيره مى توان جستجو كرد و با انديشيدن در آنها به بسيارى مسائل مهم فردى و اجتماعى پى برد .

/ 20