گفتاری در باب صبر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گفتاری در باب صبر - نسخه متنی

مقام معظم رهبری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نمونه هائى ديگر :


براى مطالعه و كاوش در نمونه هاى اين شعبه از صبر رشته هاى گوناگونى از انحراف ها و گناهان بزرگ را بايد بخاطر آورد و در هر يك نقش بسيار مهم صبر را مشاهده كرد : مشت گره خورده ئى كه براى فرود آمدن بر سر مظلومى بلند شده و مانع و جلوگيرى هم وجود ندارد يكى از موارد صبر است . انگيزه ى خشم نخوت خودخواهى ديگر آزارى جاذبه هاى بسيار نيرومندى هستند كه اين مشت را به سوى فرق اين بيگناه مى كشانند صبر در اينجا به معناى مقاومت كردن در برابر اين جاذبه ها و انجام ندادن اين تجاوز فردى است . پول و ثروت مادى انبوهى كه در دسترس كسى قرار گرفته و عبور از پل يك جنايت يك گناه مى تواند آن را به كيسه ى وى سرازير كند نمونه ى ديگرى است . جاذبه ى ثروت طلبى كه يك انگيزه ى افراطى و انحرافى است دست اين انسان را به سوى آن جنايت و گناه مى كشاند . صبر در اينجا يعنى : مقاومت در برابر اين انگيزه و چشم پوشى از بهره ئى كه به بهاى گناهى عايد مى شود و در نتيجه انجام ندادن آن گناه . جاذبه ى جنسى از قوى ترين جاذبه هاست . باطلاقى است كه پيلان وپيلتنان بس نيرومند را نيز مى غلطاند و در خود فرو مى برد . و به دليل همين كشش سحرآميز در هميشه ى زمان وسيله ى بسيار مناسب و آسانى بوده كه دشمنان تعالى و ترقى بشر از آن براى به انحطاط و زبونى كشيدن روح هاى مقاوم استفاده مى كرده اند صبر در مواردى كه يك عمل جنسى پليد و پست مطرح است به معناى مقاومت در برابر اين جاذبه ى نيرومند و تن ندادن به گناهى است كه از اين رهگذر مطرح مى گردد .
ترس و بيم خاصيت عمومى افراد بشر است و فرآورده ى چندين غريزه ى طبيعى يا خود يك غريزه ى اصلى . ولى در مواردى اين جريان مهمترين نقش را در ايجاد زبونى ها و ذلت ها و اسارت ها و انجام جنايت ها و پديد آمدن فاجعه ها ايفا مى كند . چه بسيار انسانهاى ضعيفى كه بر اثر انواع گوناگون بيم و ترس بر جان بر مال بر مقام بر آبرو بر فرزندان و . . . به پست ترين جنايت ها و زبونى ها تن داده و يكباره خويش را از اوج شخصيت شريف انسانى به سطح([ آلت فعلى بى اراده]( سقوط داده اند . مقاومت در برابر اين انگيزه ى شرارت و فساد نيز تمثيل ديگرى از([ صبر در برابر معصيت])
است .


نظرى به روايات:


اكنون با اين زمينه مى توان به رواياتى كه در مورد اين شاخه از صبر و از ائمه ى معصومين عليهم السلام رسيده انديشيد و آن را همچون درسى آموزنده و الهام بخش فرا گرفت : عن الاصبغ : قال اميرالمؤمنين عليه السلام : الصبر صبران : صبر عندالمصيبه حسن جميل و احسن من ذلك الصبر عندما حرم الله عليك ( كافى ج 2 ص 90 ) اصبغ بن نباته كه از ياران على عليه السلام است از قول آنحضرت درباره ى صبر چنين قضاوت مى كند : صبر بر دو گونه است : يكى صبر بر مصيبت ها و اين بسى نيكو و شيوا است . ( در بخش مخصوص صبر بر مصيبت تقسيم بندى ديگرى را در مورد آن نوع بيان خواهيم كرد ) . و احسن منه : و از آن بهتر و شيواتر : الصبر عندما حرم الله عليك : صبر كردن در برابر كارهائى است كه خداوند بر تو حرام و ممنوع ساخته است .


روايت دوم : عن ابيعبدالله عليه السلام : قال رسول الله صلى الله عليه و آله : سيأتى على الناس زمان لاينال الملك فيه الا بالقتل و التجبر ولاالغنى الا بالغصب و البخل ولا المحبه الا باستخراج الدين و اتباع الهوى فمن ادرك ذالك الزمان فصبر على الفقر و هو يقدر على الغنى و صبر على البغضه و هو يقدر على المحبه و صبر على الذل و هو يقدر على العز آتاه الله ثواب خمسين صديقا ممن صدق بى ( كافى ج 2 ص 91 )


اين روايت را  امام جعفربن محمدالصادق عليه الصلوه والسلام از پيامبر خدا نقل مى كند . كه آنحضرت از آينده ى امت اسلامى چنين خبر داده است : سيأتى زمان : روزگارى بر امت اسلام خواهد آمد كه : لاينال الملك فيه الا بالقتل والتجبر : قدرت و سيطره ى حاكمانه بر توده ها جز از راه قتل و خونريزى و جز بوسيله ى اعمال زور و فشار به دست نمى آيد ( شاهد صدق اين پيشگوئى امير را مسلمانان خيلى زود در ماجراهاى صدر اسلام سراسر زندگى ننگين معاويه و پسرش يزيد و چهره هاى قبل و بعد آنان مشاهده كردند ) . ولا الغنى الا بالغصب و البخل : و ثروت و رفاه مالى جز از راه غصب حقوق مظلومان و تجاوز به طبقات ضعيف و استثمار توده ى مردم و بخل ورزى و امساك در اداى حقوق مالى و بى اعتنائى به نيازهاى محرومان تأمين نمى گردد يعنى روال طبيعى جامعه ى مسلمان چنان نخواهد بود كه همگان از ثروت و رفاه مادى برخوردار شوند و بى آنكه ستمى در جامعه پديد آيد امكان فراهم آمدن مال و ثروت وجود يابد بلكه ثروتمند شدن گروهى خاص با محروم ماندن و مورد ستم قرار گرفتن گروهى ديگر همراه است . . . و اين پيشگوئى صريحى است از پديد آمدن نظام طبقاتى در جامعه ى مسلمان . ولا المحبه الا باستخراج الدين و اتباع الهوى : محبوبيت يافتن جز با بيرون راندن روح دين از زندگى و وجود خويش و سر نهادن به فرمان هوسهاى نفسانى امكان پذير نيست . يعنى تنها از طريق تملق دروغ رياكارى حقه بازى سر سپردن بهوا و هوس فريفتن و مغرور كردن مردم پوشيده داشتن عيوبى كه بايد به آهنگ بلند بيان كرد وارونه جلوه دادن حقايق فراموش كردن امر به معروف و نهى از منكر و . . . مى توان محبت توده ى مردم با رهبران فاسد را جلب كرد . اگر كسى پاى بند مسئوليت هاى اسلامى خود باشد زبان به چاپلوسى و دروغ نگشايد آشكارا كجى ها و بديها را در سطح اجتماع يا در حوزه ى طبقات قدرتمند اعلام دارد حقايق را بيان كند عامرى مردم را به وعده هاى دروغين و پوچ نفريبد و به وضع نابسامان خود دلخوش نسازد با حرفهاى تلخى كه داروى ناخوشايند توده ى مردم و خنجر جگر شكاف طبقات زورمند است نابسامانيها و بديها را آشكار سازد از چشم ها مى افتد و از محبت ها محروم مى ماند . و اين جمله ى پرمغز اشاره ى رسائى است به فرود آمدن سطح تفكر و بينش مردم و سقوط ارزشهاى اسلامى در معيار جامعه ى منحط و دگرگون شدن قضاوتهاى عمومى و پديد آمدن جريانهاى غلط و انحرافى در زندگى مسلمانان . و بسى واضح است كه پديدارشدن چنين وضعى در زندگى مردمى كه شكل و نظام زندگيشان در آغاز بر پايه ى ارزشهاى اصيل بنا نهاده شده و قطار جامعه شان بر روى ريل تفكر و روش اسلامى به راه افتاده جز بوسيله و وساطت دستهاى قدرتمند و نابكار و با نقشه ها و حسابگريها و فعاليت هاى آنان امكان پذير نيست . بنابرين اين جمله نيز در معنا پيشگوئى روشنى است از جريانات سياسى غاصبانه و غير انسانى در تاريخ اسلام . بارى پيامبر از چنين روزگارى خبر مى داد . . و چه بسيار زود اين روزگار فرا رسيد .


مردم هنگامى نزد اميرالمؤمنين عليه السلام حاضر مى شدند در چهره و گفتار و عمل آن امام بزرگوار جز جديت و قاطعيت و به رخ كشيدن گناهها و كجرويها و فروكوفتن تازيانه ى خشم و انتقام الهى بر سر و پيكر گناهكار و كج رفتار چيزى مشاهده نمى كردند . برادرش عقيل در برابر يك تقاضاى مالى ناچيز آهن سرخ شده را در دست او مشاهده مى كرد و سخن تألم انگيز او را مى شنيد . همين عقيل يا هر كس ديگر هنگامى كه به معاويه مراجعه مى كردند قيافه ى باز و دست و كيسه ى باز و پول فراوان بى حساب مى ديدند . طبيعى است مردمى كه عواطف شان زير نفوذ منطق و انديشه ى درست اسلامى نبود به معاويه بيش از على محبت و انس مى گرفتند . نبايد تصور كرد كه معاويه در زمان خود ميان مردم محبوبيت نداشته است از ساكنين كوفه و مدينه مردمى كه مستقيما زير نفوذ آموزشهاى اميرالمؤمنين عليه السلام قرار گرفته و به شكلى اساسى با اسلام آشنا شده بودند كه بگذريم سراسر كشور مسلمان در طول سالها حكومت همراه با اختناق فكرى باند اموى بر اثر تبليغات دستياران معاويه و بيشتر بر اثر خلق و خوى مزورانه ى وى او را شخصيتى لايق و محترم و داراى لقب([ خال المؤمنين]( ( 1 ) مى دانستند و براى او شخصيت و محبوبيت فراوان قائل بودند و البته چگونگى رفتار معاويه باسران و متنفذان و طبقاتى كه مى توانستند جسم و دل و مغز مردم را در برابر مقامى همچون معاويه خاضع كنند و محبت هاى بى حساب و بخشش 1 - خواهرش ام حبيبه همسر پيامبر و مادر مؤمنان بود پس او نيز مى بايست دائى ( خال ) آنان باشد و بر اين قياس بايد ابوسفيان را([ جد المؤمنين ]) و هند جگر هاى بيدريغى كه نسبت به آنان مبذول مى داشت و اختيارات فراوانى كه به آنان مى داد و دست تطاول آنان را به روى مردم بى پناه گشوده مى گذاشت در اين وضع بيشترين تأثير را داشت . آنان براى اينكه به ولي نعمت خود پاداش مناسب را داده و در معنى وضع موجود را براى خود و به سود خود حفظ كنند زبان به ستايش معاويه مى گشودند و هر عيب او و هر عيبى را كه او مى پسنديد در نظر مردم حسن و هنر مى نمودند . اكنون تصويرى از آينده ى جهان اسلام در دوربين عصر رسالت . اكنون در برابر چنين وضع و نظام غلط و نابكارانه ئى كه در پيش است تكليف مردم چيست ؟ دنباله ى حديث پاسخى است به اين سؤال و در همين پاسخ است كه پاسخ صحيح در معناى صبر نيز به دست مى آيد : فمن ادرك ذلك الزمان : هر كس آن زمان را درك كند يعنى با وضعى آنچنان كه ترسيم شد روبرو شود خواه در دوره هاى نزديك و خواه در روزگاران دور . فصبر على الفقر و هو يقدر على الغنى : بر فقر و تهيدستى 

/ 20