گفتاری در باب صبر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گفتاری در باب صبر - نسخه متنی

مقام معظم رهبری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پايدارى و پيروزى:


اميرالمؤمنين عليه السلام در يكى از كلمات حكمت آموز خود مى فرمايد : ([ لايعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان ])


( 1 ) انسان شكيبا و مقاوم هرگز از دست يافتن به مقصد و آرمان خود محروم نخواهد ماند اگر چه پس از گذشت دورانى طولانى باشد . در حديث ديگرى همين مضمون را با اين تعبير بيان مى كند : ([ من ركب موكب الصبر اهتدى الى ميدان النصر ]( ( 2 ) هر كه بر مركب صبر سوار شود به ميدان پيروزى و نصرت راه خواهد يافت . در هنگامه ى جنگ صفين نيز در خلال خطبه ى مهيجى كه براى دلگرمى و بسيج يارانش ايراد فرمود  چنين گفت : ([ واستعينوا بالصدق والصبر فان بعدالصبر ينزل عليكم النصر ]) ( 3 ) . . . به([ راستى و پايدارى]) تكيه1 و2 - نهج البلاغه .3 - كامل ابن اثير ج 3 ص 298 . كنيد چرا كه پس از پايدارى است كه پيروزى بر شما نازل خواهد شد . آيا به راستى صبر و پايدارى موجب آن است كه انسان به هدف نائل آيد ؟ اگر اين يك حكم كلى و يك قانون هميشگى و تخلف ناپذير است چرا در طول تاريخ افراد و گروههائى را مى بينيم كه با وجود آنكه در ميدانهاى شرف پايدارى و مقاومت به خرج داده اند به منظور و هدف خود نائل نيامده و با شاهد پيروزى هماغوش نگشته اند ؟ در صدر اسلام ماجراهائى همچون ماجراى عاشورا و داستان زيدبن على عليه السلام و توابين و . . . و در زمانهاى ديگر ماجراهاى مشابه آن كم نيست . پاسخ اين سؤال - كه البته براى بسيارى از مردم مطرح است - با اندكى دقت روشن خواهد شد .


به نظر ما كسانى كه اين شواهد تاريخى يعنى ماجراهاى به ظاهر ناكام و نافرجامى از قبيل : عاشورا قتل زيد و . . . را ماده ى نقضى در آن قانون كلى ( قانون : صبر و ظفر ) مى دانند هدف و مقصودى را كه در هر يك از اين حوادث وجود داشته و دست يافتن به آن پيروزى و موفقيت محسوب مى گرديده درست نشناخته اند . اكنون مى پرسيم كه آيا هدف در اين ماجراها و حوادث تاريخى چه بوده است ؟ اگر به اين سؤال پاسخ درست داده شود نتيجه روشن نخواهد شد كه آنان در كوشش خود بهيچ وجه دچار ناكامى و شكست نشده اند . مقدمه بياد آوريم كه هدفها از لحاظ ديررس يا زودرس بودن متفاوت اند بعضى در زمانى كوتاه و بعضى ديگر فقط در زمانهاى طولانى قابل تأمين مى باشند : غرس كردن يك نهال و پرداختن و رسيدگى كردن و فراهم آوردن ساير موجبات بارورى همه مقدمات لازمى مى باشد براى برخوردارى از ميوه ى آن نهال . اگر اين مقدمات فراهم شود و در تهيه آن و مبارزه با عوامل بى بارى و بى حاصلى و فساد كوتاهى نشود مسلما ميوه به دست خواهد آمد ولى زمان معين و يكسانى در همه جا وجود ندارد . گاهى ميوه مورد نظر در مدت مثلا يكسال به دست مى آيد ولى گاهى نوع درخت و ميوه ى مورد نظر و وضع طبيعى به صورتى است كه زودتر از ده سال نميتوان اميد و انتظار ثمر داشت . يقينا مقصود نهائى از تربيت نهالى كه پس از ده سال بارور خواهد شد همانا گرفتن ثمره ى دلخواه از آن است ولى هدف از كوششى كه در هر يك از اين ساليان به كار مى رود آن است كه نهال يك گام بسوى بارورى نزديك شود و وقتى يكسال بدون سستى و تنبلى بر باغبان گذشت او مى تواند خشنود و مطمئن باشد كه زحمات يكساله ى او به نتيجه رسيده و نهالش يكسال و يك مرحله به بارورى نزديك شده است .


اگر بيننده ئى كه از دور يا نزديك كوشش هاى يك ساله ى باغبان و زحمتكش و صبور را ديده است پس از پايان سال اول چون ميوه ئى بر شاخه هاى درخت مشاهده نمى كند از روى نوميدى و بى اعتمادى دستى بر هم سائيده شعر معروف : ([ بر اثر صبر نوبت ظفر آيد]) را به باد تخطئه بگيرد و به تجربه ى ناقص خود در مورد اين باغبان استدلال نمايد همه كس او را به تنگ نظرى و كم حوصلگى منسوب مى كنند و به يادش مى آورند كه از زحمت و تلاش يكساله بايد نتيجه ى تلاش و كوشش ده سال را انتظار نداشته باشد . نهضت عاشورا و همه ى حوادثى كه در آن خط و با آن جهت گيرى پديد آمد بدون استثناء به هدف و نتيجه ئى كه بر چنان حادثه ئى مترتب مى توانست شد . نائل آمد . ( 1 ) 


اين حوادث هر كدام گام موفقى بودند بسوى([ نابودكردن قدرتهاى اسلامى و تشكيل جامعه ى آرمانى اسلام]).


بي گمان اگر پس از برداشتن اين گامهاى نخستين همت راهروان بعدى گامهاى بعدى را نيز برمى داشت نتيجه ى نهائى حاصل مى آمد اما انتظار بردن آن نتيجه ئى كه مترتب بر مجموع تلاشها و فعاليتهاى چند دوره يا چند نسل مى تواند شد از تلاش افراد يا بعضى از افراد يك نسل انتظارى نابجا و حاكى از پرتوقعى و بى اطلاعى است . در مثال بالا مى توان به آن بيننده ى كم صبر و بى تجربه گفت : آنانكه دشواريهاى باغبانى را پذيرفته و بر سر اين كار ايستاده اند خوب مى دانند كه كار هر روز و هر ساعتشان پيش از آنكه از آن روز و آن ساعت بگذرد نتيجه بخش بوده است و آنان نتيجه ى صبر هر لحظه را بلافاصله پس از آن لحظه به دست آورده اند . دو سال كوشش اين باغبان 1 - بحث درباره ى هدف نهضت عاشورا در بحثى مستقل از همين سلسله . دو سال اين درخت را به بارورى نزديك مى سازد .


اگر اين كوشش نباشد ميوه ى اين درخت دو سال ديرتر به دست   مى آيد و شايد اساسا وقت بارورى درخت تلف مى گردد . . . آيا حقيقت غير از اين است ؟ در كنار اين حقيقت حقيقت ديگرى هم وجود دارد : اگر پس از بروز مانعى كه باغبان دلسوز را از ادامه ى كار بار داشته باغبان ديگرى كار او را دنبال نكند و به وظائف سال سوم و چهارم و . . . نپردازد اين درخت هرگز به برگ و بار نخواهد رسيد . محموله ئى كه قرار است 10 قدم راه را طى كند و به مقصدى در ده قدمى برسد پس از طى دو قدم دو مرحله بهدف نهائى نزديك گشته است اگر نفر اول توانست خود بقيه ى قدمها را بردارد يا جانشين او اين اقدام را پس از او متقبل شد اين بار به سر منزل خواهد رسيد و اگر اين وظيفه بوسيله ى نفر اول يا نفر پس از او تعقيب نشود البته هدف نهائى به دست نخواهد آمد ولى هدف نزديك همانكه نتيجه ى صبر در دو قدم نخستين است مسلما عايد گشته است و در اين شكى نيست .


قلع و قمع درختى ريشه دار يا از جا در آوردن صخره ئى كوه پيكر مسلما بدون تجهيزات و مته و اره و بازوى نيرومند ممكن نيست ولى اينهمه بدون داشتن صبر نيز كمترين فائده ئى نمى بخشد . اگر اولين بازوى نيرومند و صبور اولين مقدمات لازم را انجام داد و بر اثر مانعى بيحركت گشت ديگران كه پس از او قرار است برداشتن اين صخره را متقبل شوند يك گام جلوتراند و يك مرحله به موفقيت نزديكتر . زيدبن على عليه السلام : با قيام خود كه پس از بروز نشانه هاى پيروزى بوسيله ى يك حادثه نافرجام ماند ( 1 ) به نتيجه ئى كه از همين نخستين گام مى شد انتظار داشت رسيد . قيام و شهادت او پتكى بود بر صخره ى استوار حكومت بنى اميه صخره ئى كه براى در هم شكستن و خرد كردنش چندين ضربه ى متوالى لازم بود و هنگامى كه اين ضربه با ضربات بعدى همراه گشت آن صخره ى سياه كه بر دوش امت مسلمان سنگينى مى كرد و آنان را به ستوه آورده بود درهم فرو ريخت .


1 - در اثناى مبارزه تيرى بر پيشانى اش نشست و از پايش افكند . يقينا اگر نخستين ضربه نمى بود ضربات بعدى نيز به آن نتيجه نمى رسيد يا هرگز چنين ضرباتى وجود نمى يافت . گويا بهمين واقعيت اشاره مى كند حديثى كه شهادت حسين بن على عليه السلام را عامل سقوط حكومت سفيانى و شهادت زيد بن على عليه السلام را عامل سقوط حكومت مروانى معرفى مى فرمايد . ( 1 )

/ 20