بیشترلیست موضوعات مقدمه علـم و عالـم فصل اول
ماهيت معرفت فصل دوم
منبع معرفت الف) امام علي(ع) و واقعيت خارجي ب) امام علي(ع) و امكان معرفت ج) امام علي(ع) و منابع معرفت فصل سوم
ابزار معرفت حقيقت اسرارآميز وحي فصل چهارم
ارزش علم و معرفت و مراتب آن شرط اصلي تحصيل يقين از راه حس فرق تجربه و استقراي ناقص شرط اصلي تحصيل يقين در معرفت عقلي نظري فصل پنجم
شرايط و موانع معرفت الف) شرايط و زمينههاي علم و معرفت ب) موانع علم و معرفت فصل ششم
عالم و عارف از ديدگاه امام علي (ع) الف) جايگاه عالم ب) سيماي عالم حقيقي سيماي عالم نما د. وظايف عالم و دانشور ه. حقوِق دانشور چكيده فهرست منابع توضیحاتافزودن یادداشت جدید
تا بتوان تماشايش كرد.جمال يار ندارد حجاب و پرده وليغبار ره بنشان تا نظر تواني كرد كسي كه بتواند غبارها و حجابها را از برابر دل كنار بزند و خود را ازاسارت شهوات رهايي بخشد، درك و ديدي مييابد كه فرزندان دنيا از آنمحرومند. امام علي(ع) در اشاره به اين افراد ميفرمايد:عقلش را زنده كرد و نفس خويش را كشت تا آن جا كه جسمش لاغر وخشونت اخلاقش به نرمي گراييد، برقي پر نور براي او درخشيد و راهبراي او روشن كرد.كساني كه داراي معرفت شهودياند، با نگاه دروني به اشيا و امور متفاوتمينگرند و مناظر و اصواتي ميبينند يا ميشنوند كه در آنها ترديد ندارند.اينگونه از شناخت، نخست در حالت خواب نصيب انسان ميگردد. رؤياهايصادق كه در آن حقايق گذشته، حال يا آينده مشاهده ميشود، نشانهاي از چشمو گوش باطني انسان است. در سال چهلم هجري سحرگاهي كه امام علي(ع)هدف سوء قصد واقع شد، فرمود:همان گونه كه نشسته بودم، خواب چشمانم را ربود. رسول خدا(ص) راديدم، پس گفتم: اي رسول خدا، از امت تو چه تلخيها ديدم و ازلجبازي و دشمني آنها چه كشيدم! پيامبر(ص) فرمودند: نفرينشان كن.گفتم: خدا بهتر از آنان را به من بدهد و به جاي من شخص بدي را برآنها مسلّط گرداند.وقتي نفس قوي شود، مشاهدات بيروني توسط حواس ظاهري برايشمزاحمت ايجاد نميكند و حتي در شهود خارجي به يارياش ميشتابند.صاحب دلِ مهذّب در بيداري با نگاه به هر منظر، حقيقت مناسب با آن راميبيند و در گذر از هر زمان، نسيمي هماهنگ با آن را استشمام ميكند؛ بهعبارت ديگر، نزد اين شخص هر شيء از اشياي طبيعي همانند آينه، آيه ونشانهاي است كه حقيقتي برتر از حقايق ملكوتي و جبروتي را ارائه ميدهد.همچنين شخصي كه گرفتار انواع حجابهاي قلبي است، گاه دربحرانيترين حالات زندگي قرار ميگيرد، به طوري كه دست خود را از همهاسباب ظاهري كوتاه ميبيند. در اين حال، حجابهاي قلبي برطرف ميشود؛با فطرتِ دل نور حق تعالي را مشاهده ميكند و از او ياري ميجويد. اينمعرفت فطري دل غير از معرفت فطري عقل است؛ زيرا معرفت فطري دلمعرفتي حضوري است و معرفت فطري عقل معرفتي حصولي. كه هر انسانيبعد از رسيدن به رشد عقلي، با مشاهده نظام جهان هستي و گوشههايي از اسرارآفرينش، بيدرنگ به آن دست مييابد و درك ميكند كه اين نظام بديع واسرار شگفت، نميتواند زاييده مبدئي فاقد شعور باشد.
5. وحي
اصل وحي ـ چنان كه راغب در مفردات ميگويد ـ اشارهاي سريع است كهبا كلام رمزي با صداي تهي از تركيب كلامي يا اشاره و يا نوشتن همراه است.اين سخن نشان ميدهد در وحي اشاره و سرعت نهفته است و به همين دليل،براي بيان ارتباط مرموز و سريع انبيا با عالم غيب و ذات پاك پروردگار، بهكار برده شده است. اميرمؤمنان علي(ع) وحي را داراي تفسيرها و اقساممتعدد ميداند كه وحي نبوت و رسالت نخستين و مهمترين آنها است. آنبزرگوار همچنين ميفرمايد:خداوند از ميان فرزندان آدم پيامبراني برگزيد و از ايشان بر وحي وتبليغ رسالت عهد و پيمان گرفت... پس خداي تعالي پيامبران خود رادر ميان مردم برانگيخت و ايشان را پيدرپي ميفرستاد تا عهد و پيمانفطري آنان با خدا را طلب كنند و نعمتهاي فراموش شده را به يادآورند و با ابلاغ احكام الاهي، حجت را بر آنها تمام نمايند وتوانمنديهاي پنهان شده عقلها را آشكار سازند و نشانههاي قدرتخدا را معرفي كنند.