معرفتشناسي مسائل بسيار دارد و بحث ارزش علم و معرفت از مهمترينآنها است؛ زيرا حاصل اين بحث ميتواند امكان انواع معارف يقيني را برايانسان اثبات كند و سبب حركت و سلوك براي رسيدن به قلههاي كمال علمي وعملي گردد يا هرگونه معرفت يقيني را نفي كند و سبب سرگرداني انسان دروادي شك، گمان و جهل مركب شود.از آن جا كه بحث ارزش علم و معرفت به مسائلي چون ملاك معرفتدرست و معيار احراز وجود آن ملاك در موارد شناخت وابسته است، ناگزيرفصل چهارم با اين مسائل آغاز ميگردد.
الف) ملاك معرفت صحيح
در اين مورد، ملاكهاي گوناگوني ارائه شده است؛ براي نمونه:الف) شناخت صحيح آن است كه در عمل مفيد باشد و اگر علمي سودمندنباشد؛ حق نيست.ب) جدا از محور توافق متفكران عصر، واقعيتي وجود ندارد؛ شناختدرست آن است كه با آنچه آنها توافق دارند، مطابق باشد.ج) انديشه صحيح آن است كه با آزمون عملي مطابق باشد و دانشي كه درامتحان عملي