ارزش يقيني معرفت عقلي نظري وقتي حاصل ميشود كه برهان عقلي ازمبادي و مواد قطعي و يقيني تشكيل شود. اين مبادي گاه عقلي محض است ـخواه مانند اوليات و فطريات بديهي بين باشد و خواه نظري مبين ـ چنان كهامام علي(ع) در اين مورد ميفرمايد: عقلها پيشوايان افكارند. گاه حسّيمتكي بر عقل مانند حس و تجربه ـ به بياني كه در ارزش يقيني آن دو گذشت ـو گاه نقلي متكي بر عقلي نظير خبر متواتر و خبر واحد آميخته به قرائنقطعي. اميرمؤمنان علي(ع) درباره اين مبادي نقلي ميفرمايد:آنان [اهل تقوا] كساني هستند كه گوشهاي خود را وقف شنيدن علم ومعرفت سودمند ـ اخبار و روايات معتبر ـ كردهاند.
4. ارزش معرفت شهودي
علم و معرفت شهودي، مانند علم حصولي، گاه نظري و مبين است و گاهبديهي و بين.همان طور كه علم حصولي بديهي و اوّلي شكپذير نيست،شهود بين مُخْلَصها يعني انبيا و اولياي معصوم الاهي نيز از ترديد و بطلانپيراسته و از خطا مصون است؛ يعني هنگام شهود و پس از آن، در سالكي كه بهيمن اخلاصش به وادي ايمنِ اخلاص الاهي بار يافت، هيچ گونه ترديد و جهلراه نمييابد.شهود كساني كه در مرتبه پايينتر قرار دارند، شهودي نظري و آميخته بهخطا است. اين شهود جزم آفرين است؛ ولي يقينآور نيست. از اين رو، بهخودي خود ارزش معرفتي و علمي ندارد و تنها با احراز مطابقتش بابديهيات عقلي و قرآن و سنت معصومان(ع) ميتوان آن را داراي ارزشعلمي و معرفتي دانست.
د) مراتب علم و معرفت
معرفت درجاتي دارد؛ يا تقليدي است يا برهاني و يا شهودي. نازلترينمرتبه معرفت، معرفت تقليدي است؛ زيرا نخستين گام در مسير معرفت آگاهياجمالي است و معرفت استدلالي و شهودي كه هر كدام داراي مراتب ودرجات است، در مراحل بالاتر قرار دارد.گاه معرفت براساس تقليد محض است و آن وقتي است كه شخص، ازشهود و نيز قدرت اقامه برهان بر معرفت محروم است؛ ولي به كساني چونمعصومان(ع) كه گفتارشان حجت است، اعتماد دارد. در اصول دين، بعد ازاثبات صانع و پذيرش مسأله وحي و رسالت كه با برهان اجمالي حاصلميشود، آنچه كه بر عقل متوقف نيست و اعتماد بر نقل در آن به دورنميانجامد، به صورت تقليدي از اولياي معصوم(ع) قابل دريافت است وسخن معصوم در اين زمينه حجت شمرده ميشود. به همين جهت، مردم فتوايكساني را كه با سخنان معصومان(ع) آشنايند و براي ديگران نقل ميكنند،ميپذيرند؛ زيرا آن فتوابا واسطه به وحي بازميگردد.البته اگر مقلّد، قبلاً عصمت مصدرِ فتوا را با برهان اثبات كند، و آزاديبيان او را نيز با شواهد و قراين احراز نمايد، و مدلول كلامش را هم به صورتيقطعي دريابد، يقيني كه از اين طريق به دست ميآورد، بر برهان متكي و درحد خود تحقيق است نه تقليد صرف؛ يعني جزم مطابق با واقع و غيرقابل زوالبه دست ميآيد؛ ولي در اين صورت، او محقق و مجتهد است نه مقلّد. البتهتقليد قسم اول نيز با تقليد محض كوركورانه تفاوت دارد. در تقليد كوركورانهبه كساني كه گفتارشان حجت نيست، اعتماد ميشود و رهاورد آن نيز ظن وفاقد ارزش علمي و معرفتي است. امام علي(ع) در اين باره ميفرمايد: آن كهدين خود را از دهانهاي مردم به دست آورد، مردم نابودش ميكنند؛ و كسيكه دين خود را ـ به طور مستقيم يا به واسطه مجتهدان علوم ديني ـ از قرآن وسنت معصومان(ع) به دست آورد، از