مقدمه - دنیا در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دنیا در نهج البلاغه - نسخه متنی

امام اول علی بن ابی طالب ؛ گردآورنده: محمد مهدی شمس الدین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقدمه

بسمه تعالى

دو ديدگاه مختلف درباره ى دنيا كه تعيين كننده ى سرنوشت انسانها است:

ديدگاه اول:

''اى نكوهنده ى دنيا كه به نيرنگ او فريفته شده اى و به فريب آن گول مى خورى! آيا در حالى كه مغرور دنيا شده اى آن را سرزنش مى نمايى يا دنيا تو را مغرور ساخته؟!

آيا تو از جرم دنيا شكايت دراى يا دنيا از جرم تو شاكى است؟

چه موقع و به كدام وسيله دنيا ترا فريفت؟

آيا به "وسيله" قبرهاى پدران و نياكانت در دامن فنا؟

يا به "وسيله" خوابگاه مادرانت در زير خاك؟

"به ياد آور كه" چه بسيار با دستهاى خود بيمارانت را پرستارى كردى و براى آنها بهبودى طلبيدى و از طبيبان درخواست دارو نمودى، بامداد داروى تو آنها را سود نمى بخشيد و گريه هايت فايده نمى كرد...

آيا دنيايى كه با اين وضع خود را براى تو مجسم ساخته و با قربانگاه ديگران، قربانگاه تو را نشان داده، چگونه مى تواند فريبنده باشد؟

آرى اين دنيا براى آن كس سراى صدق و راستى است كه با او
به راستى برخورد نمايد و براى آن كس خانه ى عافيت مى باشد كه از آن چيزى بفهمد و سراى توانگرى است براى كسى كه از آ نتوشه برگيرد و سراى اندرز است براى كسى كه از آن عبرت گيرد، جاى عبادت و بندگى دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان پروردگار است و محل نزول وحى الهى و تجارت خانه ى اولياء حق...'' [ نهج البلاغه فيض- حكمت 26. ]

اين يك ديدگاه درباره ى دنيا است كه بزرگ معلم جهان انسانيت امير مومنان على "ع" در جهان بينى خود آن را به زيباترين وضعى ترسيم كرده و با تعبيرات پر معنى و هشدار دهنده اى آن را پياده نموده است.

و اما ديدگاه ديگر:

''سرايى است پيچيده در لابلاى بلاها،
معروف به بى وفائيى و ناپايدارى،
احوال آن بر يك گونه نمى ماند،
و ساكنان آن از تيرهاى حوادث در امان نيستند،
احوالش گوناگون، و حالاتش گذرا،
زندگى در آن نكوهيده و امنيت در آن غير ممكن است،
اهل آن همواره هدف تيرهاى بلا هستند كه از هر سو به طرف آنها پرتاب مى شود،
و سرانجام با مرگش نابود مى شوند...'' [ نهج البلاغه فيض- خطبه 117. ]

مساله مهم اينجاست كه اين دو ديدگاه را با هم هماهنگ سازيم، و شناخت صحيح و راستين را در باره دنيا پيدا كنيم: ديدگاهى كه دنيا را ''مزرعه''، ''تجارتخانه''، ''مصلى''، ''دانشگاه'' و ''محل خير و بركت و كسب كمال'' مى شمارد، و ديدگاهى كه آن را ''مركز بلا و تيرهاى زهر آگين حوادث''، ''مارى خوش خط و خال''، ''جيفه اى گنديده'' و ''سرائى در شرف ويرانى و زوال'' معرفى مى كند... و تمام سرنوشت انسان در اين دنيا در گرو همين ارزيابى صحيح است.

اگر به جنگها و خونريزى ها، قتل و غارتها، غصب و خيانتها و تن دادن به اسارتها و رذالتها بنگريم دليل اصلى آن را در عدم ارزيابى صحيح و جهان بينى درست درباره ى دنيا و مواهب مادى دنيا مى بينيم.

روزى كه دنيا ''هدف'' گردد و از صورت يك وسيله براى نيل به كمال، تبديل به يك ''بت''، ''معبود''، ''معشوق'' و ''سرمايه اصيل'' شود، آن روز است كه همه زشتيها را انسان براى رسيدن به آن پذيرا مى شود.

و آن روز كه به عنوان يك ''وسيله'' براى نيل به كمالات ممكن انسانى، به عنوان يك ''قنطره و پل''، به عنوان يك ''منزلگاه در وسط يك بيابان برهوت'' و به عنوان يك ''مقدمه كوچك مادى براى نيل به يك ذى المقدمه بزرگ معنوى'' نگريسته شود چهره ى همه ى موجودات مادى اين دنيا در نظر انسان دگرگون مى شود و شكل ديگرى به خود مى گيرد.
ديگر مال و ثروت چيزى نخواهد بود كه انسان شرف و آبروى خود را با آن معامله كند.
و پست و مقام، مطلبى نخواهد بود كه انسان آبرو شخصيت را بر سر آن بنهد.
و زيبائى و جمال همسر، سرمايه اى نخواهند بود كه دل و دين در راه آن ببازد.حتى جان و حيات مادى موضوعى نخواهد بود كه براى حفظ آن تن به ذلت و اسارت دهد.
آرى اين دو ديدگاه است كه سرنوشت انسانها را تنظيم و تعيين مى كند.
و چه بهتر كه اين مطلب را در كلام خود مولا امير مومنان على عليه السلام بخوانيم كه او بزرگترين معلم اين كلاس و برترين كارشناس و متخصص اين بحث است آنجا كه فرمود:
من ابصريها بصرته و من ابصر اليها اعمته: [ نهج البلاغه فيض- خطبه 81. ]

''آن كس كه به دنيا با ديده عبرت نگاه كند بصيرت به او مى بخشد و آن كس كه به عنوان يك هدف به آن بنگرد نابينايش مى سازد.''

اما از آنجا كه مردم فرزندان دنيا هستند، و فرزند، دلباخته مادر است، غالبا عشق سوزانى در آنها نسبت به اين مادر ديده مى شود، و شايد بهمين دليل است كه در سخنان پيشوايان بزرگ بيشتر از دنيا مذمت شده و تحقير به عمل آمده است، و جنبه هاى ديگر تحت الشعاع قرار داده شده.

اين نه به خاطر آن است كه ارزش وسائل مادى و مال و ثروت و امكانات ديگر را براى نيل به هدفهاى مقدس انسانى كوچك بشمرند، و
به اصطلاح دنيا را به اهل بسپارند و مردم با ايمان تن به محروميت در دهند.
نه هرگز چنين نيست.

هدف اين است كه از اسارت انسان در چنگال امكانات مادى جلوگيرى بعمل آيد و حاكميت و اميرى او بر اين وسائل پذيرفته شود، تا مواهب مادى در مسير صحيح خود قرار گيرند و مصرف شوند.

از آنجا كه اين بحثها به طور كامل در خطبه هاى نهج البلاغه آمده، بهترين راهنما بعد از قرآن مجيد و سخنان پيامبر "ص" در اين زمينه، همين خطبه هاى نهج البلاغه درباره دنياست. و از آنجا كه اين خطبه ها به صورت پراكنده در نهج البلاغه آمده است و شايد احاطه بر آنها براى همه كس ميسر نباشد لازم بود كه اينها در مجموعه اى جمع مى شد.

خوشبختانه فاضل گرامى دانشمند محترم آقاى سيد مهدى شمس الدين دامت افاضاته گامى به جلو نهاد و اين مهم را كفايت كرد و خطبه هاى نهج البلاغه، و حتى كلمات قصار حضرت را در اين مجموعه با سليقه تحسين انگيز و به طرز جالبى گرد آورى و ترجمه نموده و مقدمه اى نيز بر آن افزوده است.

اميد است در اين هنگام كه روح دنيا پرستى بر مستكبران جهان چيره شده و بخاطر آن هزاران جنايت را مرتكب مى شوند و مستضعفان هم از امواج حب دنيا احيانا بر كنار نمانده اند اين اثر نفيس چراغ پر فروغى براى همگان گردد و از آن براى پيدا كردن راه استفاده كنند.

آمين يا رب العالمين.

قم- حوزه علميه

ناصر مكارم شيرازى

/ 46