بحثهاي متفرقه در مورد دنيا
در اين بخش همانطور كه قبلا گفتيم آنچه كه نمى توانستيم در طول بخشهاى سابق بياوريم نقل كرديم از قبيل خطبه اى كه در آن، حضرت سفارش و توصيه به مطالب ارزشمندى مى كند و اندرز و نصيحت مى فرمايد كه بايستى از اين دنيا تا در آن هستيم براى آخرت زاد و توشه اى برگيريم كه در رستاخيز تنها همين توشه است كه به كار انسان مى آيد، بايد خود را از همه جهت آماده مرگ كنيم و بدانيم كه مرگ بدون خبر مى آيد و لحظه آمدن آن معلوم نيست.و همينطور خطبه ديگرى نقل كرديم كه در آن اركان دين و دنيا را ذكر فرموده است.
جمع بين مدح و ذم از دنيا:
مطلبى كه لازم است به آن اشاره اى بشود اين است كه در بعضى از خطبه ها و بيانات حضرت على عليه السلام در نهج البلاغه يك نوع تعريف و تمجيدى از دنيا به چشم مى خورد در حالى كه در كثيرى ديگر از آنها مذمت از دنيا شده و از بى مهرى و بى اعتنايى به آن سخن به ميان آمده است! آيا بين اين دو گونه مطلب تناقضى وجود دارد؟
معلوم است كه هرگز تضاد و تناقضى بين اين دو گونه بيانات وجود ندارد بلكه مى توان بين آنها را به بهترين وجه جمع نمود و آن اين است كه دنيا براى خود دنيا مورد مذمت و براى آخرت مورد مدح مى باشد.
به عبارت ديگر اگر دنيا را انسان براى خوشى و عياشى و
راحت طلبى بخواهد و تمام فكرش متوجه آن باشد و جز به خود و دنيايش و منافع و مادياتش فكر نكند و به محرومين رسيدگى نكند و اموال و ثروت و املاك، مقام و جاه وقدرت و خلاصه ماديات در نظرش بت بشود و تا سر حد پرستش به آن علاقه مند باشد و دلبستگى شديدى به آن پيدا كند كه از آخرت گريزان و از مرگ و مردن و قيامت وحشت داشته باشد، چنين دنيايى مورد مذمت شديد مى باشد.
اما اگر دنيا را بخواهد به خاطر اين كه ''مزرعه ى آخرت است'' و بخاطر اين به دنيا علاقه مند باشد كه از ثروت و اموال بدست آمده خود، بى نيازى را غنى سازد و گرفتارى را برهاند، اگر دنيا را بخواهد براى اين كه در آن زاد و توشه اى براى سفر آخرت بردارد، اگر دنيا را بخواهد تا در آن اعمال و افعال خدا پسندانه اى انجام دهد اين دنيا نه تنها مذموم نيست بلكه مورد مدح و ستايش نيز قرار گرفته است.
در اين جا براى حسن ختام مطلب، خطبه اى از نهج البلاغه پيرامون اين امر را نقل مى نمائيم:
الا و ان الدنيا دار لا يسلم منها الا فيها، و لا ينجى بشى ء كان لها، ابتلى الناس بها فتنه فما اخذوه منها لها اخرجوا منه و حوسبوا عليه، و ما اخذوه منها لغيرها قدموا عليه و اقاموا فيه، فانها عند ذوى العقول كفى الظل، بينا تراه سابغا حتى قلص، و زائدا حتى نقص. "خطبه 62"
ترجمه و شرح:
جهان منزلگاهى است كه جز در خودش "و به وسيله بهره بردارى صحيح از آن" سالم نتوان ماند، و با كارهايى كه مخصوص به دنيا است از آن
نجانت نتوان يافت. مردم بوسيله نيا آزمايش مى شوند، بنابر اين هر چيز از دنيا را به خاطر دنيا به دست آورند از كفشان مى رود، و حساب آن را بايد پس بدهند و اما آنچه را كه از دنيا براى غير اين جهان تهيه كرده اند به آن خواهند رسيد و با آن خواهند بود، دنيا در نظر خردمندان همچون سايه اى است كه هنوز گسترده نشده، كوتاه مى گردد، و هنوز فزونى نيافته نقصان مى پذيرد.
اين جمله ى حضرت را ملاحظه كنيد كه مى فرمايد: ''بنابر اين هر چيز از دنيا را به خاطر دنيا بدست آورند از كفشان مى رود و حساب آن را بايد پس بدهند و اما آنچه را كه از دنيا براى غير اين جهان تهيه كرده اند به آن خواهند رسيد و با آن خواهند بود'' كنايه از اين كه دنيا براى خود دنيا مذموم است اما دنيايى كه براى آخرت و توشه اى براى قيامت باشد بسيار خوب و ممدوح است.