صفات دنيا
دنيا منزل سختى و فنا مى باشد
ما اصف مندار اولها غناء، و آخرها فناء، فى حلالها حساب و فى حرامها عقاب، من استغنى فيها فتن، و من افتقر فيها حزن، و من ساعاها فاتته، و من قعد عنها و اتته، و من ابصر بها بصرته، و من ابصر اليها اعمته. "خطبه 81"
ترجمه و شرح:
چگونه توصيف كنم سر منزلى را كه ابتداى آن سختى و شمقت است، و پايان آن فنا و ينستى، در حلال آن حساب است و در حرامش عقاب، ثروتمندش فريب مى ورد، و فقير و گدايش محزون مى گردد چه بسيار كسانى كه به دنبالش بدوند و به آن نرسند، و چه بسيار كسانى كه رهايش سازند و به آنها روى آورد، هر كس با چشم بصيرت و عبرت به آن بنگرد به او بصيرت و بينايى بخشد، و آن كس كه چشمش به دنبال آن باشد و فريفته ى آن گردد از ديدن حقايق نابينايش كند!
دنيا فريبنده و خطرناك است
فان الدنيا رنق مشربها، ردع مشرعها، يونقف منظرها و يوبق مخبرها، عرور حائل، و ضوء افلذ، و ظل زائل، و سناد مائل، حتى اذا انس نافرها، و اطماان ناكرها قمصت بارجلها، و فنصت باحبلها، و افصدت باسهمها، و اعلقت المرء اوهاق المنيه قائده له الى ضنك المضجع، و وحشه المرجع، و معاينه المحل، و ثواب العمل. و كذلك الخلف يعقب السلف: لا تقلع المنيه اختراما، و لا يرعوى الباقون اجتراما، يحثذدون مثالا، و يمضون ارسالا، الى غايه الانتهاء، و صيور الفناء. "خطبه 82"
ترجمه و شرح:
در بخش سوم اين خطبه راجع به دنيا مى فرمايد:
"آرى" آب اين جهان هميشه تيره و همواره با گل و لاى توام بوده است، منظره اى دلفريب و سرانجامى خطرناك دارد، فريبنده و دل انگيز است اما دوامى ندارد، نورى است در حال غروب، سايه اى است زوال پذير و ستونى است مشرف بر سقوط و هنگامى كه نفرت كنندگان به آن دل بستند و بيگانگان از آن، به آن اطمينان پيدا كردند، همانند اسبى كه
بطور غافلگيرانه روى دو پاى خود بلند شده و سوار را به زمين مى افكند، آنها را بر زمين مى كوبد، و با دامهاى خود آنها را گرفتار مى سازد، و تيرهاى خود را بسوى آنان پرتاب مى كند، طناب مرگ به گردن انسانها مى افكند و بسوى گورى تنگ و جايگاهى وحشتناك كه از آنجا محل خويش را در بهشت و دوزخ مى بيند، و پاداش اعمال خود را مشاهده مى كند، مى كشاند، همچنان آيندگان به دنبال گذشتگان گام مى نهند، نه مرگ از نابودى مردم دست مى كشد، و نه مردم از گناه، و همچنان تا پايان زندگى و سر منزل فنا و نيستى آزادانه پيش مى روند.