اركان چهار گانه دين و دنيا - دنیا در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دنیا در نهج البلاغه - نسخه متنی

امام اول علی بن ابی طالب ؛ گردآورنده: محمد مهدی شمس الدین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اركان چهار گانه دين و دنيا

و قال عليه السلام لجابر ابن عبدالله الانصارى: يا جابر، قوام الدين و الدنيا باربعه: عالم مستعمل علمه، و جاهل لا يستنكف ان يتعلم و جواد لا يبخل بمعروفه و فقير لا يبيع اخرته بدنياه، فاذا ضيع العالم علمه استنكف الجاهل ان يتعلم، و اذا بخل الغنى بمعروفه باع الفقير اخرته بدنياه... "حكمت 364"

ترجمه و شرح:

امام به جابر بن عبدالله انصارى فرمود: اى جابر! اركان دين و دنيا بر چهار چيزى استوار است: عالم و دانشمندى كه علم خود را به كار گيرد، نادانى كه از فراگيرى سرباز نزند، سخاوتمندى كه در كار نيك بخل نورزد، و نيازمندى كه آخرتش را به دنيا نفرشود، هر گاه عالم علمش را ضايع كند "و به آن عمل ننمايد" جاهل از فراگيرى علم خوددارى مى كند، و زمانى كه بى نيازان از نيكى بخل ورزند نيازمندان آخرت را به دنيا مى فروشند...

البته ممكن است كه خطبه ها، نامه ها و مواعظ ديگرى نيز در نهج البلاغه يافت شود كه در آن از دنيا و امور مربوط به آن سخن به ميان
آمده ولى آنچه به نظر ما رسيد همين اندازه بود و براى تفحص بيشتر و بحث و دقت بيشتر پيرامون مساله دنيا مى توان به خود نهج البلاغه مراجعه نمود.

جمع بندى، نتيجه گيرى خلاصه مباحث گذشته و جمع بين مدح و ذم از دنيا

در طول هشت بخش گذشته مطالب فراوانى پيرامون جنبه ها و ابعاد مختلف دنيا از نهج البلاغه نقل كرديم و درباره ى آنها مختصر بحثى نموديم و بطور خلاصه، در اين بخش نتيجه اى براى هر قسمت ذكر مى كنيم.

صفات دنيا

در اين بخش به صفات مختلف دنيا پرداختيم و بيانات جضرت على سلام الله عليه راجع به دنيا را بررسى كرديم و فهرست وار مى توان صفات دنيا را اين گونه نام برد:

دنيا مانند مركبى سركش است كه به هنگام حركت از رفتار باز مى ايستد.

دنيا مانند زنى روسپى است كه خود را نشان مى دهد و انسان را مى فريبد و بعد با نفرت روى مى گرداند.

دنيا ابتدايش سختى و مشقت و پايانش فنا و نيستى است.

دنيا منظره اى دلفريب و سرانجامى خطرناك دارد.

دنيا فريبنده و دل انگيز است اما دوامى ندارد.

دنيا نورى است در حال غروب و سايه اى است زوال پذير.

دنيا همانند اسبى است كه بطور غافلگيرانه پاهاى خود را بلند كرده و سوار را به زمين مى افكند.

دنيا با دامهاى خود انسانها را گرفتار و تيرهاى خود را به سوى آنان پرتاب مى كند.
دنيا سرايى است كه بلاها آن را احاطه كرده اند.

دنيا به وفايى و مكر معروف است.

دنيا مانند مارى است كه ظاهرش نرم و زيبا و زهر كشنده در درون دارد.

دنيا پست و فرومايه است چون محل معصيت خداست.

دنيا مغرور كننده و زيان رساننده است.

دنيا به سرعت مى گذرد.

دنيا دروغگويى است خيانت پيشه.

دنيا دشمنى است فاصله گير.

دنيا ناسپاسى است حق ناشناس.

دنيا پشت كننده اى است مضطرب.

دنيا جاى گامهايش لرزان و عزتش، ذلت است.

دنيا بلندى و مقامش عين سقوط است.

دنيا سراى جنگ و غارتگرى و تبهكارى و هلاكت است.

دنيا سر منزل نا آرامى و حركت و ديدار و جدايى است.

و...

اينها گوشه هايى از صفات دنيا بود كه در لابلاى نهج البلاغه و خطبه ها و نامه ها و مواعظ به چشم مى خورد كه البته مى توان غير از اين مشخصات هم در ميان آنها يافت كه مفصل تر آن را در بخش نخست ملاحظه نموديد.

/ 46