دنیا در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دنیا در نهج البلاغه - نسخه متنی

امام اول علی بن ابی طالب ؛ گردآورنده: محمد مهدی شمس الدین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دنيا سراى فنا، مشقت، دگرگونى و عبرت است

... ثم ان الدنيا دار فناء و عناء و غبر و غبر: فمن الفناء ان الدهر موتر قوسه، لا تخطى سهامه، و لا توسى جراحه، يرمى الحى بالموت، و الصحيح بالسقم، و الناجى بالعطب، آكل لا يشبع، و شارب لا ينقع، و من العناء ان المرء يجمع ما لا ياكل، و يبنى ما لا يسكن، ثم يخرج الى الله تعالى لا مالا حمل، و لا بناء نقل، و من غيرها انك ترى المرحوم مغبوطا، و المغبوط مرحوما، ليس ذلك الا نعيما زل، و بسا نزل، و من عبرها ان المرء يشرف على امله، فيقتطعه حضورا اجله، فلا امل يدرك، و لا مومل يترك فسبحان الله! ما اغر سرورها، و اظماريها، و اضحى فيها، لا جاء يرد، و لا ماض يرتد، فسبحان الله! ما اقرب الحى من الميت للحاقه به، و ابعد الميت من الحى لانقطاعه عنه. انه ليس شى ء بشر من الشر الا عقابه، و ليس شى ء بخير من الخير الا ثوابه، و كل شى ء من الدنيا سماعه اعظم من عيانه، و كل شى ء من الاخره عيانه اعظم من سماعه، فليكفكم من العيان السماع، و من الغيب الخبر، و اعلموا ان ما نقص من الدنيا و زاد فى الاخره خير مما نقص


من الاخره و زاد فى الدنيا، فكم من منقوص رابح، و مزيد خاسر. ان الذى امرتم به اوسع من الذى نهيتم عنه، و ما احل لكم اكثر مما حرم عليكم، فذروا ما قل لما كثر، و ما ضاق لما اتسع، قد تكفل لكم بالرزق، و امرتم بالعمل، فلا يكونن المضمون لكم طلبه اولى بكم من المفروض عليكم عمله، مع انه، و الله، لقد اعترض الشك و دخل اليقين حتى كان الذى ضمن لكم قد فرض عليكم، و كان الذى فرض عليكم قد وضع عنكم، فبادروا العمل، و خافوا بعثه الاجل، فانه لا يرجى من رجعه العمر ما يرجى من رجعه الرزق، ما فات اليوم من الرزق رجى غدا زيادته، و ما فات امس من العمر لم يرج اليوم رجعته، الرجاء مع الجائى، و الياس مع الماضى "فاتقوا الله حق تقاته، و لا تموتن الا وانتم مسلمون. [ سوره ى آل عمران، آيه ى 102. ]

"خطبه 113"

ترجمه و شرح:

... پس آگاه باشيد كه دنيا سراى فناء، مشقت، دگرگونى و عبرت است: از فناى روزگار كه تيرهايش خطا نمى رود و مجروحانش بهبود نمى يابند، زندگان را هدف تير مرگ و تندرستان را هدف بيمارى قرار مى دهد و نجات يافتگان را به هلاكت مى كشاند، خورنده اى است كه هرگز سير نمى شود، و نوشنده اى است كه هيچ گاه عطشش فرونمى نشيند. از سختى و مشكلات آن اين است كه: آدمى آنچه را كه
نمى خورد جمع مى كند، و آنچه را كه در آن ساكن نمى گردد بناء مى نهد، سپس به سوى خدا مى رود در حالى كه مال و خانه اى را به همراه نمى برد. و از دگرگونيهاى آن اين است كه: آن كس كه "ديروز" مورد ترحم مردم بود "امروز" مورد غطبه واقع مى شود، و آن كس كه مورد غبطه بود مورد ترحم قرار مى گيرد اين نيست مگر به خاطر نعمتهايى كه به سرعت دگرگون مى شود، و بلاهايى كه ناگهان نازل مى گردد.

و از نكات عبرت انگيز آن اين است كه انسان در حالى كه نزديك است به آرزويش برسد، ناگهان اجلش فرامى رسد و اميدش را قطع مى كند، نه به آرزو رسيده و نه آنچه مورد آرزوى او است باقى مى ماند. سبحان الله! سرور و نشاطش چه غرور آور است! و سيرابى اش چه تشنگى زا؟ و سايه اش چه زود از ميان مى رود. نه آنچه مى آيد رد مى شود و نه آنچه گذشته است باز مى گردد، سبحان الله! چه نزديكند زندگان به مردگان! چون به زودى به آنها ملحق مى شوند، و چه دورند مردگان از زندگان چون بكلى از يكديگر جدا شده اندن.

هيچ چيز بدتر از شر و بدى نيست جز كيفر آن، و هيچ چيز نيكوتر از خير و نيكى نيست جز پاداش آن، همه چيز دنيا شنيدنش بزرگتر است از ديدنش، لوى همه چيز آخرت ديدنش از شنيدنش بزرگتر خواهد بود پس مى بايست شنيدن از ديدن و خبر از پنهانيها شما را كفايت كند، آگاه باشيد هرگاه از دنياى شما كم شود و به آخرتتان افزوده گردد بهتر از آن است كه از آخرتتان كم و به دنيايتان افزوده شود، چه بسا كم شدنهايى كه سود به همراه دارد، و چه افزايشهايى كه خسران و زيان به دنبال مى آورد، دامنه آنچه به آن مامور شده ايد گسترده تر است تا آنچه از آن منع گرديده ايد، آنچه بر شما حلال شده بيشتر است از آنچه حرام گرديده، پس كم را بخاطر زياد ترك گوييد و آنچه محدودتر است را
بخاطر گسترده تر رها كنيد، روزى هايتان را ضمانت كرده، و شما را به كار امر فرموده، پس نبايد در طلب آنچه تضمين شده است نسبت به آنچه بر شما واجب است بيشتر كوشش كنيد، با اين كه بخدا سوگند آنچنان نادانى و شك و يقين بهم آميخته كه گويى آنچه تضمين شده بر شما فرض است و آنچه واجب گرديده از شما برداشته شده، پس به عمل مبادرت ورزيد و از فرارسيدن ناگهانى مرگ بترسيد زيرا آنچه از ''روزى'' از دست رفته اميد بازگشت آن هست، اما آنچه از عمر گذشته اميد بازگشت آن نمى رود، آنچه امروز از بهره دنيا كم شده ممكن است فردا اضافه گردد ولى آنچه ديروز از عمر گذشته امروز اميد بازگشتش نيست. اميد به آينده است و نوميدى از گذشته: پس آنچنان كه شايسته است از خدا بترسيد و نميريد مگر آن كه مسلمان باشيد.

/ 46