مسير شما در دنيا مانند پيشينيان است
... و اعلموا، عباد الله، انكم و ما انتم فيه من هذه الدنيا على سبيل من قد مضى قبلكم، ممن كان اطول منكم اعمارا، و اعمر ديارا، و ابعد اثارا، اصبحت اصواتهم هامده، و رياحهم راكده، و اجسادهم باليه، و ديارهم خاليه، و آثارهم عافيه، فاستبدلوا بالقصور المشيده، و النمارق الممهده الصخور و الاحجار المسنده، و القبور اللاطئه الملحده، التى قد بنى بالخراب فناوها، و شيد بالتراب بناوها، فمحلها مقترب، و ساكنها مغترب، بين اهل محله موحشين، و اهل فراغ متشاغلين، لا يستانسون بالاوطان، و لا يتواصلون تواصل الجيران، على ما بينهم من قرب الجوار و دنو الدار، و كيف يكون بينهم تزاور و قد طحنهم بكلكله البلى، و الكتهم الجنادل و الثرى؟ و كان قد صرتم الى ما صاروا اليه، و ارتهنكم ذلك المضجع، و ضمكم ذلك المستودع، فكيف بكم لو تناهت بك الامور، و بعثرت القبور؟ "هنالك تبلوا كل نفس ما اسلفت، و ردوا الى الله مولاهم الحق، و ضل عنهم ما كانوا يفترون. [ سوره ى يونس، آيه ى 30. ]"خطبه 217"
ترجمه و شرح:
... اى بندگان خدا بدانيد، شما و آنچه در اين دنيا است در همان راهى قرار داريد كه پيشينيان شما بودند، همانها كه عمرشان از شما طولانى تر، سرزمينشان آبادتر، و آثارشان از شما بيشتر بود، ناگاه صداهايشان خاموش نيروها و حركتهاشان راكد، اجسادشان كهنه، سرزمينشان خالى و آثارشان مندرس گرديد، قصرهاى بلند و محكم و بساط عيش و پشتيهاى نرم و راحت آنها به سنگ و آجر و لحدهاى گورستان تبديل شد! همان گورهايى كه بناى آن بر خرابى گذارده شده و با خاك آن را محكم كرده اند، محل قبرها به هم نزديك، و ساكنان آنها از هم غريب و دور! در ميان محله وحشت زدگان و فارغ البالهاى گرفتار و مشغول، قرار دارند.
با وطنهاى خود انس نمى گيرند و همچون همسايگان با هم ارتباطى ندارند با اين كه به هم نزديكند و خانه هايشان در كنار هم قرار دارد! چگونه مى توانند با هم ديدار كنند، در حالى كه فنا و فرسودگى با سينه ى خود آنها را در هم كوبيده، و سنگ و خاكها آنان را خورده اند.
در پيش خود مجسم سازيد كه شما نيز مانند آنها خواهيد شد و در گرو همان قبر و در دل همان وديعه گاه قرار خواهيد گرفت. چگونه خواهيد بود آنگاه كه امور پايان پذيرد "و دوران برزخ تمام شود" مردگان از قبر برخيزند "آنجاست كه هر سك از آنچه از پيش فرستاده آگاه شود و به سوى خداوند كه مولا و سرپرست همگان است باز مى گردند و افتراها و سخنهاى نابجايى كه در دنيا دستاويزشان بود به دردشان نمى خورد".
قسمتى از دو خطبه راجع به عبرت پذيرى از سرگذشت پيشينيان
را ملاحظه كرديد و ممكن است خطب و فرمايشات و بيانات ديگرى نيز در اين زمينه باشد "كه به جهت پرهيز از طولانى شدن بحث به آنها نمى پردازيم" و آنچه روى هم رفته بدست مى آيد كه اگر آيات و روايات و فرمايشات ائمه سلام الله عليهم در رابطه با بى ارزشى دنيا و اهميت آخرت در انسان اثر نكند، بهترين راه براى اين مهم نظر به حال گذشتگانى است كه از همه ى جهات پشرفته تر، ثروتمندتر و پر قدرت از ما بودند و اينك در دل خاكها آرميده اند و از اجسام آنها اثرى باقى نمانده است و ارواح آنها گرفتار اعمال و كرده هاى خود آنها مى باشد و ثروت و دارايى آنها در دست باز ماندگان آنها باقى مانده است.
البته لازم به تذكر است كه خطبه هاى ديگرى هم وجود دارد كه در آنها عبرت پذيرى از دنيا را سفارش كرده اند كه به جاى خود از آنها در بخشهاى ديگر استفاده خواهيم كرد كه از جمله ى آنها مى توان به خطبه "181" كه در بخش پنجم در ذيل بحث بى وفايى دنيا مطرح كرده ايم كه براى اطلاع بيشتر مى توانيد به آن بخش مراجعه بفرماييد، كما اين كه در ذيل قسمت حكمت "359" نيز در اين زمينه سخن به ميان آمده است كه ما آن را در بخش دوم اين نوشتار ذكر كرده ايم.