دنیا در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دنیا در نهج البلاغه - نسخه متنی

امام اول علی بن ابی طالب ؛ گردآورنده: محمد مهدی شمس الدین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دنيا به سرعت همه را مى ميراند

... فانه و الله الجد لا اللعب، و الحق لا الكذب، و ما هو الا الموت، قد اسمع داعيه، و اعجل حاديه، فلا يغرنك سواد الناس من نفسك، فقد رايت من كان قبلك ممن جمع المال و حذرا الاقلال، و امن العواقب طول امل و استبعاد اجل، كيف نزل به الموت فازعجه عن وطنه، و اخذه من مامنه، محمولا على اعواد المنايا، يتعاطى به الرجال الرجال، حملا على المناكب، و امساكا بالانامل، اما رايتم الذين ياملون بعيدا، و يبنون مشيدا، و يجمعون كثيرا، كيف اصبحت بيوتهم فبورا، و ما جمعوا بورا، و صارت اموالهم للوارثين، و ازواجهم لقوم آخرين، لا فى حسنه يزيدون، و لا من سيئه يستعتبون، فمن اشعر التقوى قلبه برز مهله، و فاز عمله، فاهتبلوا هبلها، و اعملوا للجنه عملها، فان الدنيا لم تخلق لكم دار مقام، بل خلقت بلكم مجازا لتزودوا منها الاعمال الى دار القرار، فكونوا منها على او فاز، و قربوا الظهور للزيال. "خطبه 132"

ترجمه و شرح:

... به خدا سوگند كه اين حقيقت است و شوخى نيست، واقعيت است و
دروغ نيست. مرگ را مى گويم كه بانگ خود را بگوش "همه ى زندگان" رسانده و به سرعت همه را ميرانده است. انبوه زندگان هرگز تو را فريب ندهند "و از خويشتن غافل نسازند" با اين كه افرادى پيش از خويش را به چشم ديده اى، همانها كه ثروتها را جمع آورى كردند و از فقر و بيچارگى وحشت داشتند و به واسطه ى آرزوهاى طولانى، خويش را در امان دانستند، مرگ را دور مى پنداشتند، ديدى مرگ چگونه آنان را فراگرفت و از وطنشان بيرون راند و از جايگاه امنشان برگرفت، و بر چوبهاى تابوت حملشان كرد در حالى كه مردم او را دست بدست مى كردند، بر دوش گرفته و با سر انگشت خويش نگاهش مى داشتند "و گويا از گرفتن آن با تمام دست خود نفرت و وحشت داشتند" مگر نديدى همانها كه آرزوهاشان دراز بود، و قصرهاى محكم بنا كردند و اموال فراوانى جمع نمودند چگونه خانه هاشان قبرشان شد و آنچه جمع كرده بودند نابود گرديد؟! اموالشان به دست وارثان افتاد و همسرانشان به ازدواج ديگرى درآمدند، نه هرگز مى توانند چيزى بر حسنات خود بيفزايند و نه از گناه توبه كنند. كسى كه جامه ى تقوا را بر قلبش بپوشاند كارهاى نيكش آشكار گردد، و عملش وسيله ى پيروزى اش شود، پس در به دست آوردن بهره هاى تقوا فرصت را غنيمت شمريد، و براى وصول به بهشت جاويدان عملى شايسته ى آن انجام دهيد، چه اين كه دنيا براى سكونت هميشگى شما خلق نگرديده بلكه آن را در گذرگاه شما ساخته اند تا اعمال صالح را به عنوان زاد و توشه در مسير سراى ديگر از آن فراهم سازيد، پس با عجله آماده كوچ كردن باشيد و مركبها را براى حركت مهيا كنيد.

مردم هدف تيرهاى مرگ هستند

ايها الناس، انما انتم فى هذه الدنيا غرض تنتضل فيه المنايا، مع كل جرعه شرق، و فى كل اكله غصص، لا تنالون منها نعمه الا بفراق اخرى، و لا يعمر معمر منكم يوما من عمره الا بهدم آخر من اجله، و لا تجدد له زياده فى اكله لا بنفاد ما قبلها من رزقه، و لا يحيى له اثر الا مات له اثر، و لا يتجدد له جديد الا بعد ان يخلق له جديد، و لا تقوم له نابته الا و تسقط منه محصوده، و قد مضت اصول نحن فروعها، فما بقاء فرع بعد ذهاب اصله؟! "خطبه 145"

ترجمه و شرح:

اى مردم! شما در اين جهن هدف تيرهاى مرگ هستيد. همراه هر جرعه اى، اندوهى و در هر لقمه اى امكان گلوگير شدنى وجود دارد. به هيچ نعمتى نمى رسيد مگر اين كه نعمت ديگرى را از دست مى دهيد، و روزى از عمر شما نمى گذرد مگر اين كه به مرگ نزديكتر مى شويد. هر كس هر بار غذايى مى خورد از آن روزيى كه برايش تعيين شده به همان مقدار كاسته مى گردد و هيچ اثرى از او به وجود نمى آيد مگر اين كه اثر ديگرى از او مى ميرد. چيزى براى او تازه نمى شود مگر تازه اى از
او كهنه مى گردد و هيچ چيزى براى او نمى رويد مگر اين كه چيزى از او دور مى شود "فرزندى برايش متولد مى شود، پدرى را از دست مى دهد". اصول و ريشه هاى ما در گذشتند و ما كه مانده ايم فروع و شاخه هاى آنهاييم. راستى فروع و شاخه ها چه بقايى بعد از رفتن ريشه دارند؟

/ 46