دنیا در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دنیا در نهج البلاغه - نسخه متنی

امام اول علی بن ابی طالب ؛ گردآورنده: محمد مهدی شمس الدین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تذكر مهم:

همانطور كه قبلا بطور مختصر اشاره كرديم بايستى ملاحظه كنيم كه آيا مراد از اين همه بيانات و سخنان پيرامون دنيا و مذمت آن چيست؟ بايستى دنيا را صد در صد كنار زده و رهبانيت را برگزيده و تارك دنيا گرديم؟ و دنيا را براى افراد غير مذهبى بگذاريم و به قول آن شخص دنيا پرست كه به يكى از افراد مذهبى گفته بود: شما مشغول عبادات و مقدسات مذهبى باشيد و دنيا و حكومت در آن را كه كثافاتى بيش نيست به ما واگذاريد!

يقينا مطلب چنين نيست بلكه مى توان گفت كه كاملا عكس اين معنا مراد است و ملاحظه مى نماييد كه گوينده و ايرادكننده اين بيانات، خطبه ها و نامه ها يعنى حضرت على عليه السلام در عين حال كه
مذمت از دنيا مى كنند، خود حاكم بر جامعه هستند و بر اجتماع مسلمانها حكومت مى نمايند و اين حكومت منافاتى با سخنانشان در زمينه دنيا هم ندارد و در يك كلمه مى توان منظور حضرت را خلاصه كرد و آن اين كه:

''امير دنيا باشيد، نه اسير آن''

و مى توان براى اى منظور مويداتى از ميان همين بيانات بدست آورد مانند آنچه كه در بخش هفتم اين كتاب ما به آن اشاره كرده ايم كه در حكمت 128 تحت شماره 49، حضرت مى فرمايد:

''دنيا، دار گذر است نه دار اقامت و مردم در آن دو گروه هستند:

1- گروهى كه خود را فروختند و خويش را هلاك كردند.

2- گروهى كه خود را خريدند و آزاد كردند.

دنيا را نبايد دور انداخت بلكه بايد در آن زندگى كرد و از نعمتهاى موجود در آن استفاده كرد ولى بنده آن نشد، انسان نبايد خود را بفرشود و همانطور كه گفتيم اسير و عبد دنيا نباشد بلكه اشراف بر آن داشته باشد و دنيا در اختيار او باشد نه او در اختيار دنيا و ماديات.

ملاحظه مى فرماييد كه رهبانيت و كناره گيرى و گوشه نشينى و دنيا را به اهل خود واگذاردن، خلاف دستور اسلام است و دين مقدس اسلام، دينى اجتماعى و جهانى است و نداى رهبرى براى تمام جهان را مى دهد، منتهى دل بستن به آن و موضوعيت قائل شدن براى آن و دنيا را براى دنيا خواستن مورد مذمت واقع شده است.

شكى نيست كه دشمنان اسلام و استكبار جهانى سعى و كوشش خود را مبذول داشته اند تا در مبارزه ى منفى خود پيروز شوند و حكومت و خلافت را از مسلمين بگيرند و آنها را با نام مذمت از دنيا خانه نشين كنند و به عنوان دستور اسلام زمام امور مسلمين را در دست
پر مظلمه خود بگيرند.

/ 46