بیشترلیست موضوعات مقدمه پيشگفتار صفات دنيا دنيا خود را با مكر و غرور زينت كرده عبرت گرفتن از دنيا عبرت از آثار گذشتگان بى وفايى دنيا دنيا خانه فنا است زيباييهاى دنيا شما را مغرور نكند اقبال و ادبار دنيا بى اعتنايى پيامبر گرامى و امام على نسبت به دنيا بى اعتنايى حضرت على نسبت به دنيا پيشواى مردم در سختيهاى روزگار پيغمبر از پذيرفتن دنيا امتناع ورزيد از دنيا توشه برگيريد اركان چهار گانه دين و دنيا صفات دنيا مذمت دنيا و مکرمت آخرت طريقه بي اعتنايي به دنيا عبرت گرفتن از دنيا بي وفائي دنيا بحثهاي متفرقه در مورد دنيا خاتمه توضیحاتافزودن یادداشت جدید
اينك براى روشن شدن بحث و به عنوان حسن ختام اين پيش گفتار بيانى از حضرت آيه الله مكارم شيرازى مد ظله العالى پيرامون ''رهبانيت و ترك دنيا'' و ''زهد در دنيا'' رانقل مى نماييم: مساله رهبانيت و ترك دنيا، يكى ديگر از شواهد و قراينى است كه براى اثبات فرضيه ى رابطه مذهب و مسائل اقتصادى و اين كه سرچشمه مذهب عوامل استعمار اقتصادى بوده، از آن استفاده شده است، زيرا هنگامى كه مذهب، مردم را دعوت به ترك دنيا كند مفهومش اين است كه دنيا و نعمتهاى دنيا را براى افراد غير مذهبى بگذاريد و اين درست همان چيزى است كه استثمارگران مى خواهند، و چنان مذهبى را نيز به خاطر همين بوجود آورده اند. توضيح و تفسير: در اينجا باز ملاحظه مى كنيم كه مطالعات سطحى، سرچشمه يك سلسله استنتاجات نادرست شده است، براى روشن اين حقيقت بايد به چند موضوع توجه كرد: 1- رهبانيت چيست؟ و از كى و كجا بوجود آمده؟ 2- انگيزه روانى و اجتماعى رهبانيت چه بود؟ 3- خطرات رهبانيت. 4- چگونه اسلام با رهبانيت مبارزه كرد؟ 1- ''رهبانيت'' "به ضم راء و به فتح راء هر دو صحيح است" منسوب به ''رهبان'' در اصل از ماده ''رهب'' بر وزن ''وهب'' به معنى خوف و خشيت مى باشد و به كسانى گفته مى شود كه به عنوان ترس از خدا و پرداختن به عبادت دائمى، ترك دنيا گفته و از مردم و جامعه جدا مى شوند، و بديهى است چنين كسانى نه ازدواج مى كنند و نه تشكيل خانواده مى دهند. تاريخ مى گويد: اين عمل از قديم در ميان هندوها رايج بوده، و هم اكنون نيز در ميان مرتاضان هند، نمونه هاى روشن آن را مى بينيم. تاريخ مسيحيت نيز نشان مى دهد: كه در قرون نخستين مسيحيت، رهبانيت به شكل امروز در ميان آنها وجود نداشت و آغاز پيدايش آن را بعد از قرن سوم ميلادى نوشته اند، از همان زمان كه شخصى بنام ''ديسيوس'' امپراطور روم شد و دست به مبارزه شديدى با مسيحيان زد و موجب رانده شدن آنها به كوهها و بيابانها گرديد و رهبانيت از آن زمان پيدا شد. به اعتقاد ''ويل دورانت'' مورخ معروف مسيحى، رهبانيت در آغاز اختصاص به مردان داشت ولى در قرن چهارم ميلادى تدريجا راهبه ها "زنان تارك دنيا" به مردان پيوستند و كم كم كار رهبانيت بالا گرفت و مراكزى به نام ''دير'' براى رهبانان ساخته شد كه بعضى بسيار كوچك و ساده و بعضى بسيار مفصل و وسيع بود. رهبانها وقت خود را علاوه بر عبادت و نيايش، به زراعت و صنايع دستى و قلاب دوزى و مانند آن مى گذراندند. با اين كه يكى از شرايط اصلى رهبانيت همان ترك ازدواج بود "تا آنجا كه توجه به جنس زن را يك عمل شيطانى مى دانستند و حتى بعضا حاضر نبودند حيوان ماده اى را به خانه راه دهند مبادا روح شيطانى او به آنها صدمه بزند!" گاهى در ديرها در ميان زنان و مردان تارك دنيا، فجايعى به وقوع مى پيوست كه نتيجه ى انحراف از فطرت انسانى بود، تا آنجا كه يكى از پاپها بنام ''پاپ اينوسان سوم'' يكى از ديرها را به عنوان ''فاحشه خانه'' توصيف كرد. از آنچه كه گفتيم ضمنا نتيجه گرفته شد كه رهبانيت يك نوع بدعتى بود كه در مسيحيت گذاشته شد. 2- به نظر مى رسد "و تاريخ هم گواهى مى دهد" كه رهبانيت يك نوع واكنش منفى روانى در برابر شكستهاى اجتماعى بود، زيرا مى دانيم شكست يك فرد يا يك ملت گاهى به صورت يك عامل سازنده، تجلى مى كند، و فرد يا جامعه را به سراغ شستشوى نقطه هاى ضعف مى فرستد "و اين مخصوص افراد و جوامعى است كه ذاتا مثبت و فعال باشند" ولى گاهى سرچشمه ى ياس و بدبينى و گريز از اجتماع و پناه بردن به تخيلات و جستجوى اهداف نهايى در عالم خيال مى گردد، "و اين در مورد افردى است كه منفى و تنبل و ناتوان بار آمده اند." البته گاهى مى شود كه افراد تن پرور و بى عرضه نيز زير پوشش عنوان رهبانيت، چهره ى اصلى خود را پنهان مى سازند، و تنبلى و تن پرورى را به عنوان يك عمل مقدى مذهبى منعكس مى كنند. 3- رهبانيت تمام زيانهاى ''انزواى اجتماعى'' را در بردارد و از آنجا كه بر خلاف روح اجتماعى انسان است علاوه بر تضعيف بنيه جامعه موجب انحرافات اخلاقى و روانى نيز مى گردد. از نظر اجتماعى ميدان را براى طبقات استثماركننده مى گشايد و به آنها امكان مى دهد كه از منابع حيات هر چه بيشتر بهره گيرند و همه چيز را به خود اختصاص دهند. يكى از جامعه شناسان مى گويد: مطالعاتى كه در مورد افراد تارك دنيا و صعومه نشين شده نشان مى دهد كه انزوا اثر بدى در روح آنها گذارده و در آنان توليد ''افسردگى'' و ''ياس'' و ''وهم'' و در غالب اوقات توليد اختلال روانى مى كند. رهبانيت جامعه انسانى را به قهقرا برمى گرداند و موجب عقب ماندگى در شئون مختلف فكرى و اجتماعى مى شود. 4- بايد توجه داشت كه رهبانيت به شدت از ناحيه اسلام نفى شده و حديث معروف: '' لا رهبانيه فى الاسلام: در اسلام رهبانيت وجود ندارد''، در بسيارى از منابع اسلامى نقل گرديده است و همانطور كه گفتيم زهد اسلامى كه به معنى سادگى در زندگى و حذف تجملات در عين نفوذ كردن در متن زندگى، از رهبانيت جدا است، زيرا رهبانيت به معنى جدايى و بيگانگى از اجمتاع است و زهد به معنى وارستگى به خاطر ''اجتماعى تر زيستن'' است.