دنیا در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دنیا در نهج البلاغه - نسخه متنی

امام اول علی بن ابی طالب ؛ گردآورنده: محمد مهدی شمس الدین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شاهد اين سخن اين كه در حديث معروف ''عثمان بن مظعون'' كه فرزندش از دنيا رفت و به كلى از زندگى مايوس و جدا شد و تصميم به رهبانيت گرفت مى خوانيم كه پيامبر "ص" صريحا به او گفت:

ان الله تعالى لم يكتب علينا الرهبانيه انما رهبانيه امتى الجهاد فى سبيل الله.

خداوند هيچگاه رهبانيت را بر ما مقرر نداشته، رهبانيت پيروان من تنها در جهاد است.

يعنى اگر تصميم دارى پشت پا به زندگى مادى بزنى اين كار را به صورت منفى و انزواى اجتماعى انجام مده بلكه در يك مسير مثبت يعنى جهاد به خاطر سر بلندى اجتماع، هدف خود را جستجو كن، اين همان وارستگى به خاطر اجتماعى تر زيستن است.

در حديثى از امام موسى بن جعفر "ع" نقل شده كه: ''شخصى از ايشان پرسيد: مرد مسلمان ''سياحت'' كند يا رهبانيت اختيار كرده در خانه بنشيند و از آن خارج نشود؟ امام در پاسخ فرمود: نه''.

توضيح اين كه ''سياحت'' كه در اين روايت در رديف ''رهبانيت'' قرار گرفته و از هر دو نهى شده يك نوع ''رهبانيت سيار'' بوده است به اين معنى كه بعضى از افراد بدون اين كه خانه و زندگى
براى خود تهيه كنند و يا كسب و كارى داشته باشند به صورت جهانگردى بدون زاد و توشه دايما از نقطه اى به نقطه ى ديگر مى رفتند و با گرفتن كمك از مردم و گدايى زندگى مى كردند، و به اين ترتيب اسلام هم رهبانيت ثابت را نفى كرده و هم رهبانيت سيار را.

از توضيحات بالا روشن شد كه اصولا مساله اى به نام رهبانيت نه در اسلام و نه در مسيحيت اصلى وجود نداشته است، و وجود آن در مسيحيت تحريف يافته دليل بر استعمارى بودن اين نوع مذهب آميخته با خرافه است و هرگز نمى تواند مقياسى براى ارزيابى انگيزه ى مذاهب بطور كلى گردد.'' [ انگيزه پيدايش مذهب ص 53. ]

البته به بحث زهد و بى اعتنايى به دنيا در صفحه 41 كتاب انگيزه پيدايش مذهب مى توان اشاره كرد كه در آن قسمت از بحث نيز به اين مطلب پرداخته اند و اصولا زهد در دنيا يعنى تاسف نحوردن از گذشته و دل نبستن به آنچه موجو است كه اين معنا با جدايى و بيگانگى از دنيا سازگار نيست.

و باز در قسمتى ديگر از بحث زهد در كتاب مذكور چنين مى خوانيم:

''... از نظر مفهوم زهد در فلسفه ى اسلام هيچ مانعى ندارد كه شخص زاهد ثروتى داشته باشد كه از آن به نفع مردم استفاده كند در حالى كه اگر سرمايه بسيار كمى داشته باشد و در آن چنان فرورود كه از ديگران غافل بماند دنيا پرست است .

لذا در نهج البلاغه در خطبه علاء بن زياد حارثى "خطبه 209" مى خوانيم كه نبه هنگامى كه از او عيادت كرد نخست به خانه
وسيع و پهناورش ايراد نمود و سپس فرمود اگر اين خانه پناهگاه مردم محروم باشد هيچ مانعى ندارد يعنى داشتن يك خانه در يك صورت ''دنيا پرستى'' است و در صورت ديگر ''زهد'' اگر به آن از دريچه ى فردى بنگرد دنيا پرستى است و اگر از دريچه ى اجتماع به آن نگاه كند زهد است، اتفاقا در ذيل همين خطبه مى خوانيم كه على "ع" برادر او ''عاصم بن زياد'' را كه زهد را به معنى قطع پيوند از اجتماع و پوشيدن لباس خشن و تنها پرداختن به عبادت و جدا شدن از هر گونه فعاليت و كار تفسير كرده بود، سخت مورد ملامت قرار داد و به او تاكيد كرد كه اسلام از چنين زهدى بكلى بيگانه است.

از آنچه گفتيم فرق ميان زهد اسلامى و رهبانيت بدعتى مسيحيت روشن مى شود زيرا زاهد آن كسى است كه زندگى او در دل اجتماعيث و براى اجتماع، او را از وابستگى به زندگى تجملى شخصى باز مى دارد در حالى كه راهب بيگانه و بريده از اجتماع است...''.

بيش از پنجاه مورد لفظ دنيا در نهج البلاغه آمده است و مطالب گوناگونى پيرامون اين واژه بيان شده است كه به اختصار به بررسى آنها مى پردازيم. براى وضوح مطالب و مخلوط نشدن بحثها، اين مجموعه به 9 بخش تقسيم شده و در هر بخش خطبه ها و نامه ها و حكمتهاى متناسب ذكر شده است.

و من الله التوفيق و السلام علينا و على عباد الله الصالحين

قم- سيد مهدى شمس الدين

/ 46