دنيا متغير است
دار بالبلاء محفوفه، و بالغدر معروفه، لا تدوم احوالها، و لا تسلم نزالها، احوال مختلفه، و تارات متصرفه، العيش فيها مذموم، و الامان منها معدوم، و انما اهلها فيها اغراص مستهدفه، ترميهم بسهامها، و تفنيهم بحمامها. و اعلموا، عباد الله، انكم و ما انتم فيه من هذه الدنيا على سبيل من قد مضى قبلكم، ممن كان اطول منكم اعمارا، و اعمر ديارا، و ابعد آثارا، اضبحت اضواتهم هامده، و رياحهم راكده، و اجسادهم باليه، و ديارهم خاليه، و آثارهم عافيه، فاستبدلوا بالقصور المشيده، و النمارق الممهده الصخور و الاحجار المسنده، و القبور اللاطئه الملحده، التى قد بنى بالخراب فناوها، و شيد بالتراب بناوها، فملحها مقترب، و ساكنها مغترب، بين اهل محله موحشين، و اهل فراغ متشاغلين، لا يستانسون بالاوطان، و لا يتواصلون توصال الجيران، على ما بينهم من قرب الجوار و دنو الدار، و كيف يكون بينهم تزاور و قد طحنهم بكلكله البلى، و اكلتهم الحنادل و الثرى؟ و كان
قد صرتم الى ما صاروا اليه، و ارتهنكم ذلك المضجع، و ضمكم ذلك المستودع، فكيف بك لو تناهت بكم الامور، و بعثرت القبور؟ "هنالك تبلوا كل نفس ما اسلفت، و ردوا الى الله مولاهم الحق، و ضل عنهم ما كانوا يفترون" [ سوره ى يونس، آيه ى 20. ]
"خطبه 217"
ترجمه و شرح:
"دنيا" سرايى است كه بلاها آن را احاطه كرده، و به بى وفايى و مكر معروف است حالاتش يكنواخت نمى ماند و ساكنانش ايمن نيستند.
احوالش گوناگون و حالاتش گذرنده، زندگى در آن مذموم و امنيت در آن غير ممكن است، اهل آن همواره هدف تيرهاى بلا هستند كه مرتبا به سوى آنها پرتاب مى شود و با مرگ نابودشان مى سازد.
اى بندگان خدا!
بدانيد! شما و آنچه در آن از اين دنيا هستيد در همان راهى قرار داريد كه پيشينيان شما بودند، همانها كه عمرشان از شما طولانى تر، سرزمينشان آبادتر، و آثارشان از شما بيشتر بود، ناگاه صداهايشان خاموش، نيروها و حركتهايشان راكد، اجسادشان كهنه، سرزمينشان خالى و آثارشان مندرس گرديد. قصرهاى بلند و محكم و بساط عيش و بالش هاى نرم و راحت آنها به سنگ و آجر و لحدهاى گورستان تبديل شد! همان گورهايى كه بناى آن بر خرابى گذارده شده و با خاك آن را محكم كرده اند! محل قبرها به هم نزديك و ساكنان آنها از هم غريب و دور، در ميان محله وحشت زدگان و فارغ البهالهاى گرفتار و مشغول، قرار دارند. با
وطنهاى خود انس نمى گيرند و همچون همسايگان با هم ارتباطى ندارند با اين كه بهم نزديكند و خانه هايشان در كنار هم قرار دارد، چگونه مى توانند با هم ديدار كنند در حالى كه فنا و فرسودگى با سينه ى خود آنها را در هم كوبيده، و سنگ و خاكها آنان را خورده اند.
در پيش خود مجسم سازيد كه شما نيز مانند آنها خواهيد شد و در گرو همان قبر و در دل همان وديعه گاه قرار خواهيد گرفت، چگونه خواهيد بود آنگاه كه امور پايان پذيرد "و دوران بزرخ تمام شود" مردگان از قبرها برخيزند: "آنجا است كه هر كس از آنچه از پيش فرستاده آگاه مى شود، و به سوى خداوند كه مولا و سرپرست همگان است باز مى گردند و افتراها و سخنهاى نابجايى كه در دنيا دستاويزشان بود به دردشان نمى خورد".