حفظ كردن قرآن، در شب
پدرم نقل ميكرد: شبها به حفظ قرآن ميپرداخت، چون روزها مشغول به درس و بحث بود و فرصت اين كار را در روز نداشت، و در دوران اقامت در سامرا از شدت تنگدستى نيز نميتوانست روغن چراغ بخرد، و با استفاده از نور چراغ، قرآن بخواند، لذا قرآن را زير نور ماه حفظ ميكرد، و اينگونه همه قرآن را حفظ كرد. و حافظ آن بود تا در جوار رحمت حق آرميد.آن مرحوم ميگفت: به جهت كثرت قرائت در زير نور ماه به مرض شب كورى مبتلا شدم و شبها جايى را نميديدم. به همين خاطر براى حضرت سيد محمد (1) نذر كردم كه اگر به اذن خدا شفا يافتم هر سال به زيارتش بروم و يك بسته شمع به مرقد شريفش هديه كنم. خداوند نيز شفايم داد. پس از آن كه قوه بينايياش رو به افزايش نهاد، تا آخر عمر براى اداى نذر، به زيارت سيد محمد ميرفت.در اثر اين نذر قوه بينايى او به اندازهاى بهبود يافت كه از خانهمان كه در نزديك «خيمهگاه» بود ساعت حرم حضرت عباس عليه السلام را ميديد، و اعداد آن را تشخيص ميداد. در حالى كه من در ايام جوانى فقط شبح ساعت را ميديدم.پدرم نقل ميكرد: در يكى از تعطيلات به قصد زيارت سيدمحمد، هشت فرسخ فاصله سامرا تا مزار سيدمحمد را پياده پيمود. او ميگفت: چيزى جز نانخشك همراه نداشتم. در طول يك ماهى كه آنجا بودم، همان نانخشك را با آب تلخ چاه ميخوردم. فقط يكى از دوستان برايم پنير خشكى آورد كه چند روزى آن نان خشك را با پنير ميخوردم.(1) جناب ابوجعفر سيد محمد فرزند امام هادى عليه السلام است. در فضيلت او همين بس كه صلاحيت براى امامت داشت و فرزند ارشد امام هادى عليه السلام بود. در زمان حياتش شيعيان ميپنداشتند كه او پس از پدرش بر منصب امامت خواهد نشست. ليكن پيش از پدرش وفات كرد. مرقد سيدمحمد نزديك روستايى در هشت فرسخى سامراء واقع است. سيدمحمد از سادات جليلالقدر است. مرقد او حتى نزد اهل سنت و اعراب آن نواحى به ظهور كرامات متعدد شهرت دارد، به گونهاى كه آنان به آن حضرت قسم دروغ نميخورند و براى او نذر ميكنند. مردم در سامرا براى فيصله دادن به دعاوى و شكايات به حق او قسم ميخورند. مرحوم ميرزاى نورى صاحب كتاب «النجم الثاقب» ميگويد: مكرر ديدهايم كه مثلاً منكر اموال شخصى وقتى از او ميخواهند به سيد محمد قسم بخورد، اموال را برميگرداند، اما قسم نميخورد، زيرا تجربه كردهاند كه اگر قسم دروغ بخورند زيان ميبينند.