پدرم در مكارم اخلاق و نيك رفتارى با مردم جايگاه بلندى داشت. بدى را با بدى پاسخ نميداد. روزى شخصى نامهاى به او نوشت و به او «اى يهودي» خطاب كرده بود. از نامه متأثر شد. اما چيزى نگفت و در مقابل اهانت او كلمهاى پاسخ نداد.در برابر آزار مردم بردبار و شكيبا بود و از آنان در ميگذشت. يك بار شخصى نامهاى به او نوشت و در آن دشنامهايى به او داد. آن شخص نامهاش را با كلمهاى بسيار زننده آغاز كرده بود. پس از خواندن نامه رنگ چهرهاش دگرگون شد، اما تنها به گفتن «لا حول و لا قوة الابالله» بسنده كرد و از او درگذشت.