بیشترلیست موضوعات مقدمه عوامل محرك تاريخ نقش نابغه در حركت تاريخ تأثير عوامل محرك تاريخ در يكديگر عامل جغرافيا و حركت تاريخ توجيه اقتصادي تاريخ ارزش وجدان انسان ارزش تاريخ جامعه و فرد جامعه و فرد ( 2 ) تاريخ و علم ، تاريخ و مذهب ، تاريخ و اخلاق آيا تاريخ ، علم است ؟ عليت در تاريخ تكامل تاريخ تكامل تاريخ ( 2 ) تكامل تاريخ ( 3 ) پيش بيني آينده توضیحاتافزودن یادداشت جدید
شما برويد در خانه بنشينيد من كه نابغه هستم بجاي شما مي روم همه كارها را انجام مي دهم بر عكس ، اين منطق را رد كرد ، گفت خود شما هستيد كه مسؤول هستيد و بايد مجاهد باشيد ، يعني نيروهاي تاريخ را در جهت تكاملي تاريخ به حركت در آورد حال اگر چنين بگوييم ، آيا در اين شك است كه نوابغ نسبت به ديگران نقش بيشتري در ساختن تاريخ دارند ؟ شك ندارد ، جاي بحث هم نيست ، و حتي مي شود گفت بسياري از مردم در اين دنيا مي آيند كه اصلا در تمدن شركت ندارند ، نمي گويم استعدادش را هيچ ندارند ، ولي مي آيند و مي روند در حالي كه در تمدن و فرهنگ شركت نكرده اند آن بابايي كه از اول عمرش به هر علتي در يك ده بوده و جز يك عمل تكراري هيچ كاري انجام نداده آيا واقعا در تمدن و فرهنگ بشر شركت داشته ؟ نمي گويم استعدادش را هيچ نداشته اگر مدرسه اي مي بود مي توانست شركت داشته باشد به هر علتي بالاخره او شركتي در تاريخ و جامعه خود نداشته ، يعني نقشش در جامعه با نقش گاو زراعتي يا تراكتورش فرق نمي كند همان طور كه آن گاو فقط ابزاري بوده براي توليد ، اين باباي دهقان هم ابزاري بوده و براي توليد و نقشي در تاريخ و جامعه خود نداشته است اينكه عرض كردم " نقش نداشته " غير از اين است كه صلاحيت نداشته كه نقشي داشته باشد نه ، ممكن است صلاحيت داشته ولي بالاخره نقش نداشته است .شما همين جامعه خودمان را در نظر بگيريد از ميان سي ميليون جمعيت مردم ايران ، شايد به پنجاه هزار نفر نمي رسند افرادي كه جامعه آينده را مي سازند ، همين گروههايي هستند كه به شكلي روي ديگران اثر مي گذارند ، و به قول خود اينها روشنفكرها ، سياستمداران و روحانيين ، اين گروههاي مختلف با همه جهتهاي مختلفي كه دارند ، و الا باقي مردم يك خصلت انفعال و پذيرشي دارند بابا پاي راديو نشسته ببيند راديو چه مي گويد ، هر چه راديو بگويد همان را قبول مي كند اگر يك سخنران مذهبي سخن بگويد همان را مي پذيرد ، يك لا مذهب هم سخن بگويد همان را مي پذيرد .در مدرسه هر چه معلم بگويد [ همان را مي پذيرد ] يك عده استاد و يك عده معلم ، يك عده نويسنده ، يك عده روزنامه نويس ، يك عده واعظ و يك عده مؤلف ، يك عده افرادي كه استقلال فكري دارند ، اينها هستند كه روح جامعه را مي سازند باقي مردم نقشي ندارند ممكن است آدمي باشد كه پول خيلي زياد هم داشته باشد ، يك ملاك فوق العاده يا يك تاجر درجه اول باشد ولي از نظر فكري و فرهنگي صددرصد منفعل و تأثيرپذير است ، تحت تأثير يك روشنفكر يا آخوند محل خودش قرار مي گيرد بنابراين نقش افراد را در ساختن تاريخ و جامعه نمي توان يكسان دانست .بنابراين يك مطلب هست كه تعبير از يك واقعيتي است كه اينجور هست ولي آيا اين واقعيت صحيح است يا غير صحيح . . . . ما به صحيح و غير صحيحش كار نداريم صحبت اين است كه واقعا چي هست ؟ آيا تاريخ را نوابغ ساخته اند يا نوابغ نساخته اند ؟ عرض كرديم [ اين نظر كه تاريخ را نوابغ ساخته اند ] اگر به معني اين است كه مي خواهد همه چيز را حتي جهت تاريخ را هم از نوابغ بداند ، يعني نوابغ منهاي نياز و عدم نياز ، بدون اين كه نيازها را در نظر گرفته باشند ، بدون اينكه جهت تكامل جامعه را در نظر گرفته باشند ، بدون اينكه جهت تكامل جامعه را در نظر گرفته باشند و بدون اينكه توده ها را هيچ دخالتي بدهند ، اگر چنين بخواهيم بگوييم مسلم اين دروغ است نابغه ترين نابغه ها پيغمبران بودند قيام پيغمبران نه بر اين اساس بوده كه به مردم بگويند شما برويد در خانه هاتان بنشينيد ، تنها من هستم ، با معجزه هاي خودم مي آيم كار مي كنم ، و نه برخلاف نيازهاي واقعي جامعه بوده است ، بر عكس : فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمكث في الارض ( 1 ) . حرفشان اين بوده كه سخن من به دليل اين كه حق و حقيقت است و با واقعيت منطبق است ، باقي مي ماند . يريدون ان يطفؤا نور الله بافواههم و يأبي الله الا ان يتم نوره و لو كره الكافرون ، 1. رعد / . 17