عامل جغرافيا و حركت تاريخ
در مسأله آب و هوا مسائلي هست كه بايد بيان شود تأثير منطقه گاهي اينطور تعبير مي شود كه مردم منطقه هايي كه در آنجا وسيله معيشت وجود ندارد به دليل نبود وسيله معيشت در حال بدويت باقي مي مانند مردم مناطقي هم كه در آنجا وسائل معيشت صددرصد از طرف طبيعت قبلا آماده شده است باز به دليل اينكه احتياجي ندارند به اين كه كوشش كنند و با طبيعت مبارزه كنند و مواد را به صورت مفيد در آورند چون مواد آماده را هميشه از طبيعت مي گيرند هيچوقت ترقي نمي كنند ولي در مناطق حد متوسط كه نه فاقد وسيله معيشت است به كلي ، و نه وسيله معيشت كاملا در دسترس است ، يك حالت حد وسطي هست كه زندگي انسان محصول دو چيز است : مواد اوليه و كوششي كه خودش به عمل مي آورد اين ملتها ترقي مي كنند ممكن است كسي بگويد توجيهي كه ارسطو و ديگران كرده اند روي اين جهت بوده ، ولي درباب مناطق يك حرف ديگري هم هست كه قدما مثل بوعلي سينا كه حتما ارسطو هم همين نظر را داشته دارند آنها اقليم ها را تقسيم مي كردند به اقليم هاي خيلي سرد ، خيلي گرم و معتدل ، و معتقد بودند كه در اقليمهاي معتدل مزاجهاي معتدلتر به وجود مي آيد ( 1 ) و روي حسابهايي كه پيش خودشان داشتند ( 2 ) معتقد بودند كه در مناطق معتدل تركيبات مادي و بدني و به قول آنها مزاجهاي معتدل تر به وجود مي آيد و مزاجهاي معتدل تر روحهاي لطيف تر و قوي تر به وجود مي آورد اين غير از آن نظريه است كه مردم برخي مناطق ، به دليل اينكه مواد ، صددرصد در اختيارشان نيست و صددرصد هم از اختيارشان خارج نيست و زندگي آنها محصول كار و ماده است ترقي مي كنند ، بلكه مقصود اين است كه اساسا منطقه هاي مختلف ، انسانهاي مختلف مي آفريند انسانهايي كه در مناطقي زندگي مي كنند كه در واقع آن مناطق منطقه زندگي نيست ( مثل آدمهايي كه در تنور زندگي مي كنند ، در جايي زندگي مي كنند كه جاي زندگي نيست ) ساختمان بدني آنها قهرا به گونه اي مي شود كه بتواند با آنجا سازگار در آيد ، و بنيه هاي اين انسانها از اعتدال خارج است ، آنهايي هم كه در مناطق خيلي سرد هستند بنيه هايشان از اعتدال كامل خارج است ، مردم مناطق حد وسط از بنيه هاي معتدل برخوردارند و بنابراين مردم اين مناطق هستند كه تمدن ساز و فرهنگ سازند به دليل اينكه ساختمان بدني شان متفاوت است اين يك نظريه ديگر و غير از آن نظريه است . به علاوه ، نظريه درباب آب و هوا و منطقه را دو جور مي شود تصوير كرد ( كما اين كه درباب نژاد هم همين حرف هست ) :يكي اينكه اختلاف مناطق سبب تحرك شده ، ولي اين حركت از مناطق مخصوصي شروع مي شود ، اما باز هم تمدن را در واقع هر دو منطقه به وجود آورده گو اينكه از يك منطقه شروع شده است ، نظير حركت هوا كه ما اسمش را " باد " مي گذاريم اگر همه هواي جو به يك درجه سرد و يا گرم باشد هيچوقت هوا تحرك پيدا نمي كند ، هميشه ساكن و راكد است و قهرا اگر عفونتي يا1. مقصود از " مزاج " همان تركيب بدني است . 2. اينها يك نظريه اي دارند و معتقدند كه ماده هر مقدار كه اعتدالش دقيقتر باشد به قول خود آنها صورتهاي كاملتري پيدا مي كند .