بیشترلیست موضوعات مقدمه عوامل محرك تاريخ نقش نابغه در حركت تاريخ تأثير عوامل محرك تاريخ در يكديگر عامل جغرافيا و حركت تاريخ توجيه اقتصادي تاريخ ارزش وجدان انسان ارزش تاريخ جامعه و فرد جامعه و فرد ( 2 ) تاريخ و علم ، تاريخ و مذهب ، تاريخ و اخلاق آيا تاريخ ، علم است ؟ عليت در تاريخ تكامل تاريخ تكامل تاريخ ( 2 ) تكامل تاريخ ( 3 ) پيش بيني آينده توضیحاتافزودن یادداشت جدید
مسأله ديگر " آزادي " است ، يعني جهت ديگر تكامل ( ما مي خواهيم جهت تكامل را نشان بدهيم ، مي خواهيم جهت يابي كنيم ) آزادي است ، بدين معني كه انسان در آينده به سوي آزادي بيشتري خواهد شتافت ، و آزادي هم در دو قسمت خلاصه مي شود ( بلكه گفتيم در سه جهت خلاصه مي شود ) يكي آزادي انسان از اسارت طبيعت مثلا ما محكوم زمين هستيم و به يك معنا در زندان زمين محبوس هستيم چون از اول عمر در اين زندان بوده ايم و مطمئنيم كه تا آخر عمر هم از اين زندان خارج نمي شويم احساس دلتنگي نمي كنيم ولي هر روزي كه درب كرات ديگر به روي انسان باز بشود آن انساني كه مجبور باشد هميشه در روي زمين باشد مثل يك انساني است كه او را ممنوع الخروج از كشور كرده باشند ، و اين مي شود نوعي اسارت در مقابل طبيعت همچنين است اسارت در مقابل بيماريهايي كه غير قابل علاج است از قبيل سرطان يا بعضي بيماريهاي قلبي كه انسان ذليل و زبون آن بيماريهاست و بالاخره خود مرگ كه ديگر بالاترين اسارتهاست .پس يكي اين كه بگوييم بشر در جهت آزادي از محكوميت طبيعت پيش خواهد رفت ديگر مسأله آزادي از حكومت خود بر خود يعني [ آزادي از ] هواهاي نفساني خود است انسان از آن جهت كه انسان است اسير خودش است از آن جهت كه يك حيوان است انسانيت انسان اسير حيوانيت او است ، يا اگر به تعبير ديني و مذهبي بخواهيم بگوييم ، ملكوت انسان ، جنبه علوي انسان اسير جنبه سفلي اوست ، كه در تعبيرات شعراي ما وقتي كه انسان را تشبيه مي كنند به يك يوسف كه در چاه افتاده است مقصودشان از " چاه " همان ظلمتكده طبيعت است كه وقتي روح انسان مطيع تمايلات نفساني و طبيعي باشد و عقل انسان جز در خدمت طبيعت و ماده نباشد ، اين هم اسارت ، بردگي و بندگي نفس تلقي مي شود ا رايت من اتخذ الهه هواه ( 1 ) . اين همان است ، يعني معبود واقع شدن هواي نفس . ديكتاتوري پرولتاريا " كه باز همان دولت است و اسمش عوض شده . 1. فرقان / . 43