امام در زندان سرخس
ـ هـروى : بـه بـاب الـدار سـرخـس كه حضرت در آن جا زندانى و به زنجير بسته شده بود رفتم از زندانبان اجازه خواستم خدمت آن حضرت بروم اما او گفت : نمى توانيدبا او ملاقات كنيد پرسيدم : چرا ؟
گفت : چون گاهى اوقات شبانه روزى هزار ركعت نماز مى خواند فقط در آغاز روز و قبل از
زوال و نـزديـك غروب آفتاب ساعتى از نماز خواندن باز مى ايستد و در همين اوقات نيز بر سجاده
خـود مـى نـشـيـنـد و بـا خدايش راز و نيازمى كند هروى مى گويد: به زندانبان گفتم : از ايشان
خـواهش كن كه اجازه دهند در اين اوقات به ديدارشان روم او برايم اجازه گرفت و من به حضور
آن بزرگوار رسيدم و ديدم بر سجاده خود نشسته و در انديشه است .
آگاهى امام از زبانهاى مختلف
ـ اباصلت هروى : امام رضا عليه السلام با مردم به زبان خودشان صحبت مى كرد به خدا قسم كه به هـر زبانى از خود اهل آن زبان داناتر بود و رساتر سخن مى گفت روزى به ايشان عرض كردم : يابن
رسول اللّه ! من از آشنايى شما به اين زبانهاى گوناگون در شگفتم فرمود: اى اباصلت ! من حجت
خـدا بر بندگان اوهستم و خداوند حجتى را بر مردمى قرار نمى دهد كه زبان آنها را بلد نباشد آيا
نـشـنـيـده اى كـه امـيرالمؤمنين عليه السلام فرمود: فصل الخطاب به ما عطا شده است , آيا فصل
الخطاب چيزى جز دانستن زبانهاست ؟